2737
2734
عنوان

بیان ترو خدا میخوام درد دل کنم جلوی کسی نمیتونم هیچی بگم فقط اینجا😔

| مشاهده متن کامل بحث + 508 بازدید | 36 پست
عزیزم ناراحت نباش  خداروشکر که همسر خوبی داری عزیزم کرونا اوضاع کار خیلیا رو بهم ریخت منم دی ...

خدا باعث و بانیش لعنت کنه اونی که این کرونا رو به وجود آورد همه رو بدبخت کرد

شکر خدا انشالله که وضع ما هم خوب شه،،بخدا منم اگه شوهرم خوب نبود هیچ وقت تحمل نمیکردم،،درسته شخصیه و ...

عزیزم چه همسر خوبی داری

ان شاءالله خدا حفظش کنه

دیگه چی میخوای از این دنیا  

راست میگه خب نگو دارید جمع میکنید مگه اونا میان یه شب از خرج شما رو بدن که خودتو موظف میدونی بهشون توضیح بدی!؟

به اونا چه ربطی داره؟ دور هم که هستید. ولشون کن.

تمرکزتون رو بذارید روی حل مشکل خودتون دوست عزیز 

تا خدا هست، به مخلوق دمی تکیه مکن. که خدا کوهِ ثبات است و بشر، عین نیاز .... هر کسی رو لایک میکنم براش صلوات میفرستم، اگر ناراحت میشید، بهم بگید که لایک نکنم🌹


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم چه همسر خوبی داری ان شاءالله خدا حفظش کنه دیگه چی میخوای از این دنیا     راست میگ ...

مرسی عزیزدلم،،نه والا هیچ وقت تو سختیا کنارم نبودن فقط آدم واسه خوشی میخوان واقعا حق با شماست،،سعی میکنم بهش فک نکنم امیدوارم این مرحله سخت از زندگیمون زود بگذره

2728
مرسی عزیزدلم،،نه والا هیچ وقت تو سختیا کنارم نبودن فقط آدم واسه خوشی میخوان واقعا حق با شماست،،سعی م ...

توکل به خدا ان شاءالله موفق باشید

تا خدا هست، به مخلوق دمی تکیه مکن. که خدا کوهِ ثبات است و بشر، عین نیاز .... هر کسی رو لایک میکنم براش صلوات میفرستم، اگر ناراحت میشید، بهم بگید که لایک نکنم🌹

استارتر عزیز یه چیزی میگم خواهرانه وباجون ودل گوش کن اشکم داره میریزه ومینویسم.شوهرم 32سال داره واز سال 89 مغازه باز کرد اوایل خوب بود تا گرونی شد .دوبار مغازش سوخت و سرمایش صفر شد.بیمه هم نبود.جوون بودشکست ولی هیچ وقت نزاشت غمشو ببینم.روز به روز بازار کسادتر شد.بدهی پشت بدهی عقب افتادن اجاره مغازه وخونه.چکهای برگشتی...دوسه باررطلبکاراومد دم درومن پیش صاحب خونه اب شدم از خجالت وساعتها گریه میکردم..خانواده دوطرف واقعا کمک میکردن تو خرج خونه .ماشینمونو فروختیم کلی دعا ونمازو حتی یه سال قهر باخدا داشتم...ولی انگار خدایادش رفته بود ماهم هستیم...فایده نکرد که نکرد پارسال شوهرم مغازه رو با وسایلهای ناچیزش فروخت به شاگردش وتمام...پنج ماه بیکار موندتااینکه رفت فروشگاه جانبو والان هشت ماهه مشغوله...خداروشکر میکنم.بیشتر بدهیامونو خانواده هامون جمع شدن و دادن البته قرضه ها..منم مثل توام حسرت روسری و...اینا...یاد اوایل ازدواجم که می افتم ماه به ماه خریدام..ماشینمون...گردشمون...طلاهایی که تماما فروخته شد سر مغازه..اینا همش یه طرف بااینکه همه خانواده ها کمکمون میکردن اما ته حرفای خانواده شوهرم  همیشه یه چی بود که مریضم میکرد..تحقیرم میکرداینکه خوب مغازشون که کار میکنه حتمازنش خرج میکنه..درحالی که بعد اینکه دیدم بازار کساد شدو..سالی یه بار مانتو میگرفتم یا خواهرم برام میخرید مامانم برادرام میگفتن جمع کنین مغازه رو غصه نخورین درست میشه همه اول زندگی سختی کشیدن حرف مردمو نادیده بگیرینو...کل دخترای فامیل شوهراشون پولدارن فقط من...ولی یه چیزی که زندگی من داشت عشق بود...هفت سال عاشق بودیم تابه هم رسیدیم همینم باعث میشد تو کل مسیر پراز بدهی و فقر زندگی به هم لبخند بزنیم...ولی یه زن چقدر توان داره مگه قلبش چقدر کشش داره مگه. زد پرخاشگر وعصبی شدم هر روزم تو تنهاییام شد گرییییه.یک سال پیش روانشناس رفتم تا اروم شدم.همش شد واسم یه عقده...الان ماهانه حقوق میگیریم و کم کم داریم قرضای قبلو میدیم .هنوز نمیتونم خرید برم و....فک میکنم به گذشتم میسوزم هیچ وقت ولخرج نبودم هیچ وقت دل یکیو نسوزوندم هیچ وقت پز ندادم ولی نمیدونم چرا اینجوری شد...وقتی ماماشین داشتیم هیچ کدومشون نداشتن...لباسهایی که من میپوشیدم هیچ کدوم نمیپوشیدن...بین خانواده ها غرورمون خرد شده...خواهرشوهرم اونروز میگه مامانینا باید اون پولو خرج کربلاو...میکردن نه بدهی شما...گفتم جوونه کارمیکنه میده بدهیشونو دیگه اینجوری نمیمونه که..گفت دیگه اینا پیرن چندسال بعد به چه کارشون میاد..سر نمازم کلی گریه کردم گفتم خدا تحقیر تاکی...ابرو رفتن تا کی...خرد شدن تا کی...مگه چه گناهی کردیم که این شدیم...بگذریم دلم خونه...به قول شوهرم میگه چرخ وفلک چرخیدو من از بالا اومدم پایین ولی اینجوری که نمیمونه درست میشیم...پیش خودم میگم آیا خانواده برادر شوهر وجاریو خواهر شوهرکه  به ظاهر دلسوزن ولی واقعا میدونم و میشنوم که ته دلشون دارن  پزمالی که تازه به دست اوردنو پیش من میدن و ...ایا بعد درست شدن اوضامون نمیگن از بدبختی داشتن میمردنا حالا ادم شدن... استارتر عزیز فقط یه چیز این روزها میگذره حالا یا باخوشی یا باتحقیر وبدبختی ...فقط سعی کن محکم باشی قوی باشی شوهرت به تو...به روحیه تو به آغوش پر مهر تو نیاز داره...امیدوارم خدا همه کارهاتونو به نحو احسن راستو ریست کنه.غصه نخور عزیزم خیلیا مثل ماهستن

استارتر عزیز یه چیزی میگم خواهرانه وباجون ودل گوش کن اشکم داره میریزه ومینویسم.شوهرم 32سال داره واز ...

وای عزیزم چقدر زندگیت شبیه منه بعضی جاهاش ولی بحر حال امیدوارم که بتونید مثل قبل دوباره پولدار بشید وقتی قبلا تونستید پس الان هم میتونید من همیشه ته دلم احساس میکنم که درآینده پولدار میشیم شوهرمم همین حس داره،،من اوایل ازدواجمه یعنی یه ساله ازدواج کردم وقتی با شوهرم ازدواج کردم یه جایی کار میکرد و حقوق خوبی داشت زندگی معمولی داشتیم،ولی از روزی که مغازه زد دیگه هر چی داشتیم واسه مغازه گذاشت مجبور بودیم بعضی وقتا اجاره رو از جیب خودمون بدیم اونم اجاره سنگین،،حالا که میخواد مغازه رو جمع کنه گفت شاید برم یه جایی که کمتر اجاره میگیرن منم از یه طرف میخوام به خاطر حرف اطرافیانم،،از یه طرفم میترسم دوباره ضرر بکنه میگفتم که دوباره برو یه جایی کار کن تا این کرونا تموم بشه،،به نظر شما کدوم بهتره؟،،،شما وقتی شوهرت رفت اون فروشگاه کار کنه فامیل و اینا مسخره ش نمیکردن؟من خیلی از حرف فامیلامون وحشت دارن😔ولی باید سعی کنم که برام مهم نباشه،،،خیلی ممنون به خاطر حرفای خوبت مرسی خیلی بهم روحیه دادی عزیزم😙

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز