اول اینو بگم که ما از همون عقد تا همین یکی دو سال پیش خیلی اختلاف داشتیم و بالا پایین فراوان، قبل دنیا اومدن بچه نزدیک یک سالی شبا شوهرم جلو تلویزیون دراز میکشید و همونجا خوابش میبرد ، من میرفتم صداش میزدم بیاد سرجاش ، تا اینکه بچه دنیا اومد و ما یه دعوای اساسی کردیم که وسط دعوا بهم گفت من بدم میاد کنار تو بخوابم منم گفتم باشه هر طور راحتی دو ماه قهر بودیم و هرمی زندگی خودشو داشت ، تا اینکه خودش اومد آشتی کرد و شبام میومد تو اتاق میخوابید ، یه مدت بعد دوباره رفت تو پذیرایی جلوی تلویزیون