شوه من کارش آزاده وبابرادرش شریک هستن.چندماه پیش من سقط داشتم وبراهمین بیمارستان بستری شدم.تواین وسط شوهرم تصمیم داشت بااون یکی برادرش شراکتش روبه هم بزنه.جاریم تنهایی اومدخونمون برادیدنم ولی برادرشوهرم اصلاخونمون نیومدبااینکه قبلا میومدتواین وسط شوهرم به داداشش گلایه کرده بودکه ناراحت شدم ازاینکه خونمون نیومدی