2737
2739

شوه من کارش آزاده وبابرادرش شریک هستن.چندماه پیش من سقط داشتم وبراهمین بیمارستان بستری شدم.تواین وسط شوهرم تصمیم داشت بااون یکی برادرش شراکتش روبه هم بزنه.جاریم تنهایی اومدخونمون برادیدنم ولی برادرشوهرم اصلاخونمون نیومدبااینکه قبلا میومدتواین وسط شوهرم به داداشش گلایه کرده بودکه ناراحت شدم ازاینکه خونمون نیومدی

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

اینم رفته به خانمش گفته که علی اینجوری گفته ومیخوادمنوازکارجداکنه به خداوندی خداقسم من اصلاخبرنداشتم شوهرم چی گفته.وقتی شوهرم حرفی ازجدایی میزدمیگفتم بنده خداگناه داره داداش بزرگت جای پدرته کمکشون کن خونه بکشن وازمستاجری دربیان

2731

بعدش یه روزکه ازروضه میومدیم جاریم باناراحتی  اومدجلووبهم گفت این چه حرفی که شوهرت به همسرم گفته من که اومدم منم گفتم به خدامن ازهیچی خبرندارم.گفت الان همه فکرمیکنیم تویادش دادی وبه خاطرتوجدامیشن منم نتونستم چیزی بگم فقط گفتم کارشون به ماربطی نداره .روزی رسون خداست چی میشه مگه اگه ازهمسرمن جداشه ینی نمیتونه کارکنه

اونم گفتش من پول ندارم بایدماشینموبفروشم تاپول بدم شوهرمنم گفته نفروش من پولتومیدم ولی آخرسریه کم ازسودت برمیدارم.اون روزازشوهرم پرسیدم داداشت چی شدگفتش که هیچی چون پولمون کمه مجبورشدیم اونم شریک کنیم تاپول بیاره منم گفتم اگه پول لازمی طلاهاموبفروشم دیگه به اعصاب خوردیش نمی ارزه.گفت نه نمیخوادولی دروغ میگفت ومن خبرنداشتم.حالادیروزبرگشته میگه یه چیزبگم نناراحت نشی گفتم بگومیگه من پول داداشم رودادم ومیخوام ازپول سودش بردارم منم هیچی نگفتم ولی ازدیروزخیلی گریه کردم وبهش گفتم چرادروغ گفتی میگه من کی گفتم وهیچ حرفی نمیزنه ولی خیلی دلم شکسته حالاموندم چیکارکنم تادلم آروم شه

2738
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز