خدا خیرت بده من شوهرم الان ساعت ۱۲ونیمه شبه اومده خونه تازه از روی دیوار باغه افتاده تمام تنش زخمه اونوقت حتی داداشش حاضر نشد بره اونجا ببینه برای چی دیر کرده حالا که شوهرم اومد مادرشوهرم دویید جلوش گفت دردت به جونم مردم از نگرانی سقف را زدی یا نه
نپرسید خودت چطوریا پرسید سقف زده شد یا نه نگفت تا حالا طولش نده تو زن وبچه داری اینا اخر دقم میدن
من بارداریم ماست خیلی میخوردم مادرشوهرم پریروز میگفت حدود یک ملیون ماست خوردی تو