عزیزم همه یجورایی درگیر مشکلات هستیم خیلی کم هستند کسایی ک هیچ مشکلی ندارن
منم با خواهرشوهرم باهم تو یه مقطع عقد کردیم نمیدونی واسه اون چکارا ک نکردن
ولی من خیلی راحت همه رو بهشون گفتم ک چقدر ناراحت شدم
یروز بحثش پیش اومد و خواهر شوهرم عکسای محضرشو چاپ کرده بود و داشت نشون میداد بمن گفتند چرا شما عکساتونو چاپ نمیکنید منم شروع کردم که بگم
گفتم محضر ما قدیمی و زشت بود عکسامون جالب نشده براهمین دوست نداشتم چاپ کنم
اخه محضر مارو به اصرار خودشون اونجا نوبت زدند ولی برا دخترشون گفتند هرجا دوست داشته باشه
بعدشم برا من دسته گل نگرفتن گفتن دسته گل برا عروسیه ولی ب دامادشون گفتند عروس مگه بی دسته گل میشه؟
اینم بهشون گفتم
اینا شاید مسائل پیش پا افتاده ای باشه ولی وقتی میبینی برا دختر خودشون میخوان که انجام بشه ولی برا عروسشون مهم نیس ناراحتت میکنه
ببین گلم من 12اردیبهشت بیاد 2ساله عقدم دیگه پوستم کلفت شده خیلیییییی زجر کشیدم ولی فعلا هیچ چیز مهم تر از سلامتیم نیست میدونی ناراحتی و استرس چقدررر به تو اسیب میزنه؟افسردگی میاره سیستم ایمنی بدنت ضعیف میشه و....
به این فک کن ما هم یه روزی این روزامون میشه خاطره روزهای سخت زندگی.خانواده شوهر من ازبس بی فکرن که حتی تک عروسشون رو یه پاگشا نکردن 4روز اول عید رو بلایی سرم اورد مادرشوهرم که خون گریه گردم ولی همه رو واگذار کردم به خدا خودش جوابشون رو میده.
باز شکر شوهزت کار داره
قربونت برم تو به من لطف داری درکت میکنم منم خیلی روزا عین تو بی قرار میشدم و میشم ولی بخدا نکن ارزش نداره خدای نکرده سرت درد بگیزه نمیگن ما حرصش دادیم که میگن دختره مریضه حتییییی شوهرت که عاشقته.اگه دلت خواست هر وقت دوست داشتی بیا باهام درد دل کن عزیزم 😘😘😘
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
