2733
2739

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

  

این فرد نسبت به همه چیز بی تفاوت است هر طور که میخواهید با او رفتار کنید.......گول دنیا را مخور!!!ماهیان شهر ما از کوسه هاوحشی ترند!!!!بره های این حوالی گرگ هارا می‌درند!!!سایه از سایه هراسان در میان کوچه ها!!!!زنده هاهم آبروی مردگان را می برند!کاکتوس شده بود و دلش نوازش میخواست🌵🌵🌵 برود هرکه دلش خواست شکایت بکند این شهر باید به من دیوانه عادت بکند🍃🍃🍃 دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد جز غم که هزار آفرین بر غم باد🖤.                                        اتفاق غمگینی است وقتی تنهاییت سال ها از تو بزرگ تر باشد🖤🖤🖤
2731
سلام تاپیکمو چجوری قفل کنم ممنونم

به https://www.ninisite.com/profile/forum/CreatedTopics بروید. روی قفل کردن  بزنید. 

منو توی تاپیک های باحال تگ کنید           اگر به من توهین کنید جمله کاربری شما تعلیق شده است، در صورت داشتن سوال از طریق صفحه تماس با ما اقدام نمائید را مشاهده خواهید کرد😎تاپیک خنده دار ❤  تاپیک ترسناک  
2740
یه سوال چرا نمیری بخوابی؟

منطقیه که الان ما باید بیدار بشیم اما هنوز نخوابیدیم😅

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
داداشم بهم میگه تو به وقت آمریکا زندگی میکنی🤣🤣🤣🤣🤣

وطن اصلیمون اونجاست بابا نمیدونم چرا سر از اینجا دروردیم😂💣

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687