سرنوشت تلخ من ....

ای داد😑😓

ببخشیدا بت برنخوره ولی خیلی مزخرفن تقصیر خودته ک بشون کمک میکنی و خیلیم پروان

ولشون کن برن بابا، با زندگیه خودت خوش باش

مامان منم با ما دخترا این مسکل رو داره ولی با خواهر بزرگترم وحشتناک تر

و جالبتر اینه که خواهرم تو کمک به ما و همه چیز نقش اول رو داشته

متاسفانه نمیتونی رفتارشونو عوض کنی چون همینطور عادت کرون و به نظر خودشون خیلی درسته و غیر طبیعی نیست.از چیزی که باعث ناراحتیت میشه فاصله بگیر  نه کاری براشون کن نه توقعی داشته باش ازشون .به کسی بدهکار نیستی وظیفشون بوده اگه دانشگاه فرستادنت .تامام

منم یه زمانی همچین تفکری درمورد پدر و مادرم داشتم و الانم که فک می کنم کاراشون ادامه داره ولی از یه جایی به بعد رفتم تو خط بیخیالی و 

اینو با خودم تکرار می کنم 

اولین و مهمترین شخص زیندگیه من خودمم پس خودم زندگیمو میسازمو نمیذارم هیچی از شادیام کم کنه 

تو هم باید زندگیتو مدیریت کنی از این فکرا بگذری و با زندگی جدید متاهلیت خوش بگذرونی و خانواده ی جدیدتو خوشحال کنی💖🌸

ببین یکی دو سال پیش خواهرم واسه مامانم یه ابمیوه گیری گرفت ۶۵۰ تومن عیدی براش چون مامانم دندوناش مشکل داره میوه نمیتونه راحت بخوره

خانمی که شما باشی مامانم انقدر هی گفت این آشغاله، این به درد نخوره و.... حتی زنداداشم گفت یه بار جلو جفتمون برگشت به اوتیکی خواهرت گفت این کله خرو بردار ببر بندازش پایین جلو چشمم نباشه که اخرش زنداداشم میگه خاله بسته دیگه اقلا جلو خودش اینجوری نکن

نمیخواد چیزی بگی فقط کارهایی که تا الان کردی دیگه نکن پیش شوهرتم اصلا   از اونا نگوو بچسب به زندگیت فک کن از اول نبودن... و نهایتش سالی باری یبار برو بیا... نچسب بهشون بزار نبودنت رو حس کنن ،وقتی جایی نمیخوانت خودت رو نچسبون بیشتر خواهانت میشن،نگران نباش مثل شما زیاده فکر نکن فقط تو تنهایی

اگه وقت واسه کتاب خوندن داری بهت خودت باش دخترو پیشنهاد میدم واقعا واقعا واقعا روی زندگی من اثر گذاشت حتی تو اینترنت رایگان پی دی افشو دانلود کن و بخون و بیشترین تاثیراتو تو زندگیت ببین

باعث میشه به خودت بیای و زندگیتو کنترل کنی

یهدبارم با خواهرمو زنداداشم رفته بودن خونه عموهام جلو اونهمه ادم گفته بود شما دوتا دیگه انقدر دیر شوهر کردین کخ بچه دار نمیشین که

منظورش این بود پیر و ترشیده شدین

یا مثلا همین پارسال عید منو خواهرمو عید دیدنی نبرد جایی با پسر جوناش رفت

ولی من کاملا بیخیالانه رفتار میکنم

چون معتقدم اون دیگه پیر شده و نمیشه کاریش کرد هر چی میگه لبخند میزنمو رد میشم

اهان اینم بگم که یه بار با خواهرم به شکل افتضاحی دعواشون شد جلو شوهرش و ابرومون کلا رفت