زخم زبون نزنین، راهنمایی لازمم
امروز روز خوبی بود برام، پر از ارامش
یه چای درست کردم خوردم،، چند تا دونه شکلات، رفتم پیاده روی حدود نیم ساعت ،
یک ساعت با هندزفری با صدای بلند اشتباه خوب بهرامو گوش دادم!!
فیلم مورد علاقم، خوش رفتاری اطرافیان!!
تهه دلم سیاه، اخه چرا امید ندارم به زندگی؟
همش فکر میکنم انقد حالم در عین داغونی خوبه که علامت مرگه!!!!
ولی امروز نخندیدم، کلی وقته فقط لبخند میزنم، شکست خورده نیستم ولی خشک شده رفتارم!
تو مهمونی های خانوادگی شرکت نمیکنم ،اگرم برم ، حرف نمیزنم، ساکتم، عین چوب خشک!!!
توقعم از دیگران به صفر، تکیه به بقیه به پایین ترین حالش رسیده!! درونگرام اما فقط برا جمع های خانوادگی بابام اینا، تو گروه دوستام از همه پر سر و صدا ترم و پیش اقوام مادری خود برتر بین و جدی
روانشناس داریم؟