اصلا بهش فک نکن
من یه شب از شهرستان با خواهرم برگشتم خونه
همسرم خونه راه نداد منو
گفت دوستام خونه ام
اومد پایین و با کلی دعوا ساعت ۱۱ شب منو از حیاط بیرون کرد
خواهرم هم رفته بود خونش
خجالت میکشیدم برم خونه خواهرم
با یه بچه ۳ ساله مجبور شدم تو تاریکی شب دربست بگیرم با کلی ترس و لرز برم خونه خواهرم
دوس داشتم بمیرم از خجالت
دخترمو بوسیدم و یه بسته قرص خوردم
بعدش به شوهرم پیام دادم که علت مرگ من تو و کارهات بودی
به خواهرم زنگ زده بود و منو رسوندن بیمارستان
اون موقع دلم فقط مردن میخواست
الان فهمیدم چه کار احمقانه ای کردم
برات تعریف کردم بدونی هیچی عوض نمیشه با خودکشی
نکنی یه وقت این کارو