من هیچ وقت بابت هیچ چیزی ب کسی حسادت نکردم خیلییییییی هم زندگی خوب و مرفه و بی دردسری نداشتما ولی خوب هیچ وقتم حسودیم نمیشد ب کسی حالا برای هرچی پول موقعیت تحصیلات و...
الان ی جوریم نمیدونم حسادته یا ناراحتیه یا هرچی ...
شوهر من بی نهایت وابسته ی مادرشه
و چند تا رفتارش این حس گنگی رو ب من داده
مثلا من ارایش میکنم اگه خوب باشه میگه چ عجببا این قیافه😏(زیاد اهل ارایش نیستم فقط ی رژ لب و مداد مشکی داخل چشم ک اونم بیرون میرم رژ لب خیلی خیلی کمرنگ ولی تو خونه غلیظ)
اگه بد باشه با تمام توان سعی در ناراحتی من داره ک اه این چیه این چ مدلیه منم اوایل ناراحت میشدم و سریع میرفتم پاک میکردم الان اهمیت نمیدم و هی میگه هی میگه منم میگم خودم این رنگی دوس دارم ....
حالا مادر شوهرم چند بار پیش اومده ی مداد مشکی ب چشمش میکشه میگه واییی مامان چ خوشگل شدی و...
من دستپختم خوبه
سعی میکنم غذاهای جدیدو فست فودو اینارو بزارم چون هردو دوس داریم یک بار تاحالا تعریف نکرده همون اخر کار دستت درد نکنه تمام
ولی مادرش ی ابگوشت دیروز فرستاده بود دهههه بار گفت به به وااااااای چ خوشمزه است ...
من موندم واقعا ی حس بدی دارم حالم از این بد نمیشه ک از مادرش تعریف میکنه چ اشکالی داره خو مادرشه ولی این ادم ک متوجه میشه ی چیزایی رو تعریفم بلده(چون بعضی مردا ذاتن بلد نیستن یکیش پدر خودم 😂)پ چرا برا من بلد نیست ..