[QUOTE=131121457]محل کارم روصندلی دوتا پسر جنتلمن نشسته بودن اومدم ازکنارشدن ردشم چادرم ب دستگیره در گیرکرد کشیده شدم ...[/QUO
اخییی😂😂😂❤❤❤😁
زمستون بود بعد همه جا پر گِل بود
توی دانشگاه از اتوبوسی که بین دانشکده ها تردد مبکنه پیاده شدم یه کتابم بغلم بود
پام رفت روی گِل محکم خوردم زمین
همه دخترا پسرا ریختن دورم هی گفتن یاعلی یاعلی
آبروم رفت
ففط دوییدم تا دستشویی بیرون دانشکده بلکه اون آدما رد بشن برن
ترم یک بودم ☹
منو دختر عمم و پسرعموم هم سنیم
کوچیک که بودیم هنوز مدرسه نمیرفتیم به اونجای پسرا میگفتیم گوگول😐
بعد یبار جلو داداشم که ازخودم ۸ سال بزرگتره داشتم شعرمیخوندم برا خودم یهو بلند گفتم
گِ مثثثثثل گوگوووول
یهو فهمیدم چه حرف بدی زدم
محو شدم کلا از پیش داداشم
نمیدونم معنیشو میدونست یانه😂👶
وقتی مریض بودم...
اهنگ دارم ازشایع و گوش میکردم تسبیحم دستم بود
خب بعد یه تیک شایع داره ک میگ بمن اعتماد نکن اگ تسبیح دستمه
یه سری رفتیم فست فودی خیلی شلوغ بود به آقاهه گفتم آقا همبرگر دارید چه قیمته؟
جواب نمیداد
بار سوم گفتم آقا همبرگر چه قیمته؟😒
گفت خانوم بیچاره کردی منو سه بار پرسیدی منم قیمتشو گفتم ،گفتم من نشنیدم بگید به این خانوم کناری میگفتید😳 گفت این قیمته به شما هم داشتم میگفتم نه خانومه کناری😡
نگو.بنده خدا چشاش چپ بوده من فکر کردم با اونه😅🙈😑💣💣💣💣
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
