2733
2734
عنوان

ضایع ترین سوتی ای که دادید😁

654 بازدید | 35 پست

هر کی بیاد تعریف کنه بدترین سوتی ای ک داده چی بوده😁( سوتی= ضایع بازی) 

سوتیه هر کی خنده دار تر بود لایک بیشتری میگیره

صرفا جهت خنده و خوش گذرونی😍🥳🥳


حتی یادم میره که یادم میره🖤

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

من اولین بار نشستم پیش عروس خالم  ک تازه عروس سده بود خونمون آمد 

همه در سکوت بودن تا نشستم جررررررررررر شلوارم صدا داد پاره شد 

من نگو. عروس خالم 

خوده خالم 

منم اعتماد بنفسسسس انگار ن انگار 

گفتم حالت چطوره 😆

2728

خیلی خنده دار نیس 

داشتم میرفتم تو ی مغازه دم در ی چیزی بم تعارف کردن بخورم ورداشتم در و باز کردم جلو چها تا ادم ب جای سلام بلند گفتم مرررررسی

من🙁🙁😶😶😥

اونا😳😳😂😂

شماها😒😒

تاب تاب عباااسی ....... خدا خستم از بااازی ........ دنیا چ قد تابم داااد..... کاشکی منو بندااازی🥺🥺🥺
2738
جلو دومادمون باد معده خالی کردم...ترکه...باد معده خیلی پیششون قباحت داره

میگفتی صدای روکش صندلی بود😅

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
داشتم با استاد حرف میزدم یهو چنان بلند سکسکه کردم ترسید بیچاره  کل کلاس رفت رو هوا  خیلی ...

توی مراسم عروسی موقع خداحافظی وتبریک گفتن به عروس و داماد به جای بگم خوشبخت بشین گقتم موفق باشین 😐

زمانی بود که کنکور داشتم ذهنم درگیر بود  اشتباه از دهنم پرید🤦‍♀️

اگر براتون مقدوره واسه خوشبختی و عاقبت بخیری دنیا واخرت  همه مردم و جوونا از جمله خودم دعاکنین❤🧡

من بچه بودم رفتیم چندروزی خونه مامان بزرگم همه جمع بودن اقوام،مامانم حموم بود منو صدا زد گفت برو به خالت بگو سوتین منو از تو چمدون بده.منم بدو بدو رفتم وسط جمع باصدای بلند گفتم خالههههههه مامانم میگههههه سوتین منو بدههههه

خالم😶

بابام😠

عموم🤭

مامان جون باباجونم🙄🙄😓

سوتین داخل چمدون🙁😐🤣🤣🤣😑

اینم اضافه کنم که عموم شوهر خالمم هست

بِسمِ رَبِّ چشمهایَش

محل کارم روصندلی دوتا پسر جنتلمن نشسته بودن اومدم ازکنارشدن ردشم چادرم ب دستگیره در گیرکرد کشیده شدم ب سمت عقب هول شدم ب پسرا گفتم ببخشید

من😰

پسرا  🏃‍♂️🏃‍♂️🏃‍♂️

مهمون خونمون بود منم نیاز ب دسشویی داشتم پد بهداشتی رو گذاشتم یقه ام رد شدم از جلو مهمونا ک ی سریاشون مرد بودن رفتم تو حیاط پده رو میخواستم‌ور دارم دیدم‌نیس نگا کردم از پنجره توخونه رو وسط پذیرایی افتاده بود همه خیره بهش😂

البته این خاطره من نیس خاطره دوستمه میگف

یه بار خونشون بنایی بوده به خاطر همین یه اتاق خوابیدن همه بعد صبح که پاشده بیادمدرسه رفته کیفشو برداره یه هو افتاده رو شوهر آبجیش 

خودش😶😶🤐

شوهرابجیش😲😮

بقیه😑

شماها😶

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687