2777
2789
عنوان

چشم چرونی یه مرد

795 بازدید | 16 پست

یه خونه ی درندشت قدیمی بود باچندتا حجره مستاجری دورتادورحیاطش و یه حوض کاشی اون وسط بودتوی این خونه چندتاخونواده زندگی میکردن چندتامرد وچندتا زن ودختر جوون و ترگل ورگل

ماشالاخان هم اونجازندگی میکردازبین اون همه زن،رفته بودتونخ طلاخانوم

طلاخانم هروز مینشست وسط حیاط دم شیراب رختای بچه هاشو توی طشت میشست.ماشالاخان چنبره میزدتو ایوون و نیگاش میکردلبخندمیزدچشمک میزدبهش

طلاخانم هم بهش لبخندمیزدولب میگزوند

ماشالاخان تواتاق بابچه سه ساله ش کشتی میگرف وازپنجره چشش پی طلاخانم بودکه اینور و اونورحیاط قدم میزدوازهمه ی دخترا قشنگتربودماشالازیرلبی قربون صدقه ی قدوبالای اون میرف-فدای کمرش...فدای لمبرش..لامصب شیطونه میگه مث خروس بپرم خفتش کونم..چه کنم این بچه هادس بالموبسته

پسردیگر ماشالاخان ده سالش بوداومدتواتاق گف باباداری باکی حرف میزنی

ماشالاخان ازپسرش خجالت کشیداماب چشم چرونیاش ادامه دادوروزبعدرفت وقتی طلاخانم رف حمام،ماشالاخان رفت پی اش واز سوراخ درحموم نیگاش-عجب طلایی..عجب آینه ای... که نمیتونم بش فک نکونم 

اینبارپسربزرگترماشالاخان که ازسربازی برگشت وپدرش رادم حموم دید-بابا چیکاداری میکنی

و موهای سفیدماشالاخان رو بوسیدطلاخانم ازحمام بیرون اومدوباصدای دورگه ی خسته وپیرش گف-اومدی پسرم

پسر سرمادرشوهم بوسید.وباهم رفتن توی خونه،طلاخانم کمرباریک نبود قوزکرده راه میرفت باغبغب وشکم اویزان،ماشالاخان هم شصت سالش بودموهاش سفیدوصورتش چروک اما زنشوهنوز مث روز اول عروسی،زیبا وآینه ای میدید

این نوع چش چرونیابهترین چش چرونیای دنیاهستن

حالابگیدشوهرای شمام چش چرونیاتونومیکنن؟

  

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

وای گفتی حموم یادم افتاد   یبار رفته بودم حموم  داشتم موهامو شامپو میزدم  وقتی شستم و چشامو باز کردم دیدم شوهرم داره دیدم میزنه    انقد ترررررسیدم و جییییییغ بنفش کشیدم ک دیگه از اونموقع از اینکارا نمیکنه😂😭

کاربری تازه نیستم  قبلی بخاطر بحث سیاسی ترکید😐

من امروز تو حموم بودم تو حال خودم بودم ک شپلق یکی زد از ب ا س ن مبارک منم جییییییغ ترسیدم داشتم از حال میرفتم رفت اب اورد و قول داد اخرین بارش باشه😐

جوجه ی من🐣نفسم عاشقتممم بمووووونی براااممم😍👄👄

👀

👃

👄

یک دفعه عرق‌کرده از خواب می‌پریم و می‌بینیم همه‌‌ی چیزهایی که توی این سال‌ها دیدیم کابوس بوده و هنوز سال هفتاد و هشته. صبح توی مدرسه خوابمون رو تعریف می‌کنیم و بغل دستی‌مون خمیازه می‌کشه و می‌گه ول کن این چرت و پرت‌هارو، دیشب سریال روزگار جوانی رو دیدی؟!⬅(موافقی یه سر به پیجم بزنی؟😻elqueno1367)

اه اه با اون چروکاش😂😂

پیش بیا! پیش بیا! پیشتر!                                         تا که بگویم غم دل بیشتر                                          دوست ترت دارم از هرچه دوست.                               ای تو به من از خود من خویشتر.                               دوست تر از آنکه بگویم چقدر.                                    بیشتر از بیشتر از بیشتر
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792