من چون سنم کمه و مدرسه هم میرفتیم خانواده شوهرم همیشه فک میکنن ک اشپزی بلدنیستم یاخونه داری اوایل همیشه ازخودشون درمیوردن میگفتن بسکوییت میدی ب پسرمون الانم ک یکی دوسال گذشته مدام مادرش بابرادرش ک سی وخورده ای و مجرده جلوی هرکسی ک میشینن میگن لباسای شوهرتو بشور همیشه کثیفه درصورتی همیشه تمیزواتوکشیده اس ..پریشب شوهرم تصادف کرد من تادیروز سردردداشتم رفتم سرم زدم اومداونجاجلوی همه گفت وای چقدپسرم لاغرشده خودت هیچی نمیخوری یچیزی بده این بخوره حداقل یااینم بایدازگشگنگی برع زیرسرم درصورتی ک من دستپختم خیلی خوبه و همه تعریف میکنن
خب
ووووی با این ننه هاشون
خوب جوابشونو بده نزار بهت از این حرفها بزنن..تو حساس نیستی اونا بی چاک و دهنن
موقع خواستگاری از سن شما اطلاع نداشتن ؟؟
یبار دعوتشون کن بذار جلوش بخوره ک بفهمه بلدی
مگه چند سالته
یهبار درست جواب بدی دیگه نمیگن
حق داری
حساس نیستی
ولی عزیزم،از خانواده ای که عروسی به کم سنی تو گرفتن،بیش از این انتظار نداشته باش
خوب همینارو بهشون بگو. وقتی ساکتی یعنی تایید میکنی که حق با اونه
۲بار که جوابشونو بدی دیگه نمیگن
در ضمن سن پایین ازدواج کردن همین مشکلاتم داره
ی گوشت در اون دروازه،،،،، مهم نباشه ب شوهرت بگو جلوش وایسه
منم همین رو بهم میگفتن. آنقدر به شوهرم رسیدم که ۱۰ کیلو چاق شد. دیگه هیچی نگفتن تازه فامیل هاشون به شوهرم میگفتن خوب خانم ات بهت میرسه که اینقدر چاق شدی.
خب بچه ای دیگه ..اینا اصلا حرفن که بخوای دغدغه ی زندگیت کنی😕😕😕
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
