زیادی بهش بال و پر دادم بزرگش کردم.
عزیزم عزیزم زیاد کردم.الان مغرور شده.چند روز پیش که دعوا داشتیم میگفت بروخداتوشکر کن بهتر از من نمیتونستی گیر بیاری برو خداتوشکر کن.
دست بزن داره بهتر نشده هیچبد ترم شده
خانما دیگه خسته شدم.من از هر لحاظ ازش سرترم از هرررررر لحااااظظظظ ولی انقدر ساده هستم انقدر قلبم مهربونه اونو کردم پادشاه خودمم شدمکلفتش من نخوردم نگه داشتم اون بخوره غذا کم اومد واسه خودم کم کشیدم واسه اون زیاد.
داداشم زنگزده میگه بسه دیگه اینهمه قربون صدقه رفتن زیادی بهش بال وپر دادی اصلا به این فکر نکن که اگه طلاق بگیرم چی میشه.هستن کسایی که سی سالشونه هنوز ازدواج نکردن توهنوز وقت داری وقتی زدت بیا بریمکلانتری پرونده کنیم.
خانما کسی هست منودرککنه؟طلاق واقعا سخته من درسته ازش متنفر شدم ولی ته دلم دوسش دارم.نمیدونم چیکار کنم.دیگه کم باهاش حرف بزنم؟دیگه محبت نکنم؟چیکار کنم خدایاااا