بلی ..دیشب از آشپزخونه سر و صدا میومده ...شوهرم بیدارم کرد گفت مریم از آشپزخونه صدا میاد .گفتم بیخی بخواد ..بی خیال نشد بلند شد رفت ...والله منم چند باری شنیده بودم تو آشپزخونه صدای نفس کشیدن و حرف زدن ..بهشم گفتم میگفت توهم میزنی ..ولی نصفه شبی بهش ثابت شد خونمو جن میاد ..قاشق چوبی ام..انگشترام مثلا غیب شده نیست ..در حالیکه کسی نیومده خونمون ..شوهرم به جن اعتقاد دذره میگفت میان وسیله بر میدارن میبرن برا عروسیشون استفاده میکنن