دیروز منو شوهرم رفتیم از مادرشوهرم ظرف برای تو ماکرو ویوو بگیرم تو یه کوچه ایم خونمون پیش هم هست مادرشوهرم یتیمچه گذاشت بود من و شوهرمم خوشمون نمیاد خودمم مواد لازانیا اماده کرده بودم میخواستم درست بکنم یهو پدرشوهرم از سرکار اومد هی گفت وایسین شام من هی گفتم نه نمیخواد میریم خونه ی خودمون هی اخم کرد گفت من با این سنم میگم وایسین تو حرف میزنی رو حرفم گفتم نه میریم شوهرمم داشت با گوشی حرف میزد حواسش نبود پدرشوهرمم هی اخم کرد و بدش اومدخداحافظیمم ج نداد بعد یه ساعت اومد غذا اورد دم خونمون ورفت گفت من میدونم شام نذاشته منم یه ساعت بعد لازانیا بردم بنظرتون کار بدی کردم خواستم بفهمه غذا داریم؟؟؟
واقعا کارت زشت بوده.این همه اصرار کرده خوب میموندین.شما که رفتین خونشون پس قرنطینه رو رعایت نمیکنین ...
عزیزم اول حرفامو بخون بعد نظرت برام قابل احترامه خونمون پیش همه بعدشم چند وقت پیش مادرشوهرم زنگ زد گفت بیاین شام ماهم میخواستیم عیدی ببریم براش رفتیم شام اونجا بودیم وقتی دیشب اونجا بودم چرا باز باید بمونیم
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
اخه با مسخره چندبار بهم گفت من میدونم تو شام درست نکردی تو شامت حاضر نیست ساعت ۵عصر مادرشوهرمم اندازه خودشون درست کرده بود میگفت میمونین اگه میمونین برنج بزارم منم برای چی بهشزحمت بدم وقتی دیشب خونشون بودیم
من کارتو دوس نداشتم حالا دعوت رو رد کردی اشکالی نداره ولی چرا غذا فرستادی بچگونه بود
اون کارش بچگونه نبود مرد بزرگیه خب اومده غذا رو اورده دم در زنگ درم نزد حتی به شوهرم زنگ زد گفت بیا دم در کارت دارم که من نرم ببینه منو اگه نمیبردم میگفت اونا غذا نداشتن
برای همه احترام قائلم اما لطفا کسی جز استارتر مگر برای پرسش سوال ریپلای نکنه روم🤍بله من کاملا مطلع هستم سایت تبادل نظر هست اما تبادل نظر دونفره رو به چند نفره ترجیح میدم…|•تصور کن نشستی تو یه کلبه قدیمی و بارونی که میباره، بوی نم چوب هارو دراورده و عطرش مستت کرده…تو همین حین که داری از پنجره جنگل بیرون رو نگاه میکنی هم هات چاکلت توی دستت رو جرعه جرعه میخوری…•|قشنگ بود؟ این رویای منه…رویای یه مادر، یک همسر، یک دختر🤍