🌐انسان وقتی تلخیهای وجود خودش، تلخیهای سرنوشت خودش و تلخیهای دنیای خودش را ببیند، ممکن است دنیا برایش غیرقابل تحمل و سخت شود، یا زندگی برایش بیروح، بیفروغ، بینور و بیهیجان شود.
در اینجا باید به این انسان گفت: بیا و خودت را از این تلخیها غافل نکن.
🌀مثلاً مرگ را فراموش نکن. راه فرار از این تلخیها، غفلت از این تلخیها نیست. غفلت از تلخیها، انسان را نابود میکند.
نه تنها باید نگرش به حیات را با توجه به تلخی هایش تصحیح کرد و تلخیها را دید، بلکه از این تلخیها، غفلت هم نباید کرد. روح انسان شیرینی طلب و لذتطلب است.
🔥اجازه بدهیم یک مدتی دلمان از این دنیا بگیرد، از وضع خودمان و این دنیا دلگیر شود، تا کمکم به وضعیت دیگری برسیم
💚ما میخواهیم قبل از اینکه به «ایمان به خدا» برسیم، تشنه «ایمان به خدا» بشویم. قبل از اینکه دستورات خدا را بشنویم، خودمان را محتاج دستورات خدا ببینیم.
🌚 قبل از اینکه پیامبران خدا با ما حرف بزنند، درد و نیازمندی خودمان به طبیب را درک کرده باشیم.
❄️اگر طبیب بیاید و احوال ما را بپرسد، در حالیکه ما هنوز هیچ دردی در خود احساس نمیکنیم، ممکن است به طبیب بخندیم و کار او را جدی تلقی نکنیم. اما اگر به تشنگی رسیده باشی، قدر زلال زمزم دین را درک میکنی و لذت میبری و از آن نوش جان میکنی.
💎اگر به کسی که ضرورت و نیاز خودش به دین را نفهمیده، دین را عرضه کنی، میگوید من برای چی باید دینداری کنم؟! آنوقت چون سؤال این فرد، معترضانه است؛ اگر جواب صحیح هم بشنود، غالباً دوست ندارد متقاعد شود.
🔆 اگر به کسی که هنوز با درک رنجهای دنیا تشنه دین نشده است، بگویی نماز بخوان! میگوید: برای چی نماز بخوانم، اصلاً خدا چه نیازی به نماز من دارد؟ انسان باید ابتدا یک دردی پیدا کند و بعد به او بگویند مرهم درد تو، نماز است.
او با اشتیاق میپرسد: چگونه، چطوری؟ و راحت با جان و دل میپذیرد
👇👇👇