2777
2789

شوهرش طلاقش داد . با یک دختر دیگه ازدواج کرد. مرتضی ا ن پسری که با محبت به ارتباط داشت هم زنش را طلاق داد و این دو با هم ازدواج کردند.

شوهر اول محبت به بچه دار شد و کلا خوشبخت شد

اما

محبوبه پشیمون شد و به محمد گفت که هنوز دوستش داره!

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چیزی نشد کارخوده محبوبه بود

باپسرهمسایشون ک قبلاخواستگارش بوده نقشه کشیدن بگن شوهرش دیوونس خلاصه اینقدرشوهره اذیت کردن ک طلاقش میده وبعدزن میگیره 

محبوبم زن اون پسرمیشه بعداپشیمون میشه

محبوبه توی شهر پخش میکنه شوهرش خل و چله

شوهرش طلاقش میده

میره ی دختر روستایی میگیره

بعدم بچ دار میشن و حالا ی دختر دارن

محبوبه هم انگاری با پسر همسایه ریخته رو هم

پسرهمسایه هم زنشو طلاق میده

بعد یه مدتم محبوبه و پسره باهم عقد میکنن

چن سالی میکذره و محبوبه برمیگرده پیش شوهر اولیش...

شوهرش طلاقش داد . با یک دختر دیگه ازدواج کرد. مرتضی ا ن پسری که با محبت به ارتباط داشت هم زنش را طلا ...

منم تا اینجا خوندم

پس بگو چرا داستان دخترخاله حسود و لیلا اینا اینقدر واسم اشنا میزد پس اینجاهم میذاشت خخخخ

وای خدا باورم نمیشه😅😅😅😅

داشتم فکر میکردم که تاپیک بزنم باقی داستان رو بپرسم.یهو از دستم یه تیکه آشغال افتاد رو صفحه گوشیم.اومدم برش دارم یهو دیدم وسط این تاپیکم😯😯😯

کلید.اسرار# _تاپیک محبوبه 😅😅😅😅😅😅

دکتر فاضلی هستم متخصص نینیسایت😎😁😁😁خدایا کاربری تمام ظالمین رو از این جهان لغو کن.آمین یا مدیر عالمین🖐🖑
همونی ک تو پربازدیدا بود دیگه یکی زنگ میزد ب شوهرش رنگ لباس زنشومیگف

خب؟؟حتما باز یه عده ای گزارش زدن ترکید؟

-اگه من نباشم صبح کی بیدارت میکنه؟                                  +شاش😅😅😐😐   من یه دخترم از جنس خرداد، مغرور و شیطون ‌..از اونایی که تیپ دخترونه و خاص میزنن عطر تلخ و مردونه دوس دارن..                 ۹۹/۹/۱۰میبینمتون(فان)😅🤪🤭

هیچی داشته با پسر همسایه باباش اینا خیانت میکرده و اون کارا رو میکرده تا طلاق بگیره و بگن شوهره شکاک بوده 

آخرشم با اون پسره ازدواج میکنه اما شوهر قبلیش هم وضع مالیش خوب مبشه هم ازدواج میکنه دوباره و دختر دار میشه ، محبوبه هم یه روز بعد چند سال شوهر قبلش رو میبینه و میگه که پشیمونه و ... ولی دیگه دیر بوده 

برای اینکه با اون پسره ازدواج کنه ، چون اونم متأهل بوده ، پسره زن باردارش رو میزنه تا بچش سقط بشه و بتونه طلاقش بده 

کلا دو تا اشغال بودن

محال است فرصتی را که حق الهی من است از دست بدهم ،زیرا در حمایت رحمتم ، نه در لوای قانون 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز