یبارم من مثلا تو خونه میخواستم از توی موهام چندتا لایت دربیارم البته ناشی بودم...
اوالایل ازدواجمون بود و من همیشه به شوهرم گیرمیدادم که چرا وقتی چیز جدیدی میپوشم تو اصلا متوجه نمیشی
خلاصه شوهرم توهال سرش تو تی وی و گوشی بود ومنم تو اتاق جلوی آینه هی میرفتم و میومدم چیزمیز برمیداشتم فویل و برس و...اصلا یه نگاه هم نکرد که دازم چکار میکتم لامصب
بعداز 1ساعت از اتاق اومدم بیرون دوسه تا فویل پیچونده بودن دور چند دسته از موهام. یهو سرشو بلند کرد نگاهی بهم کرد گفت مبارک باشه. گفت عه انگار فهمید داشتم چکار میکردم؟! گفتم چی مبارک باشه؟گفت گیر سرهای جدیدت حالا من از خنده کف زمینو گاز میزدم اون هم پوکر میگفت به چی میخندی؟ حالا اگه نمیفهمیدم خریدی هی غر میزدیا