سوتی
الان باد معده ایها میان
تو یک جمع ک همه همکار بودیم
یکی از بچه ها بهم یک تیکه انداخت
جو رسمی بود کاملن
منم حواسم نبود انگشت وسطیمو اوردم بالا😐
و یکی دیگشم اینکه من تنها زندگی میکنم
چون محل کارم ی شهر دیگست خانوادم ی شهر دیگ
داشتم از دوس پسرم واس مامانم میگفتم(خاستگارمم بود البته)
اصن حواسم نبود گفتم عاره اونروز رو مبل نشسته بود و.....
هیچی دیگ فهمید میارمش خونم😐
کلی خجالت کشیدم
من باشوهرم داشتیم خونه تکونی میکردیم خواستم بگم یکم بشین حالت جابیاد بش گفتم بشین تا جونت دراد تا یه هفته میخندیدیم
چندسال قبل از کلمه هایی مثل طلا ملا یا... زیاد استفاده میکردم
یه بار یکی تاندون دستش کشیده شده بود. مادرجاریم احوالشو ازمن پرسید منم در جواب گفتم تاندوم کاندوم دستش کشیده شده
یعنی وقتی فهمیدم چی گفتم اب شدم رفتم زیرزمین 🤣🤣🤣
ما تو دانشگاه با هم آشنا شدیم...اومد خواستگاریم رفتیم تو اتاق حرف بزنیم ...هر دوتامون لحظه شماری میکردیم واسه اون روز...بعد اومدم شالمو بندازم رو شونه م ..محکم خورد تو صورتش و چشمش..من از خجالت آب شدم..تا دو روز چشمش قرمز بود😂😂😂😅😅😅
کم سن و سال بودم .جو گرفته بودم داشتم رساله میخوندم پدر بزرگم هم بود گفت اگه مشکلی یا سوالی داشتی بپرس .منم قسمت انواع آب رو داشتم میخوندم آب منی نمیدونستم چیه ازش پرسیدم
قیافه پدر بزرگم😨
فیافه من😊😋
قیافه جمع😲😲😲😷
ی بار لخت از حموم اومدم بیرون مادر شوهرم دیدتم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
