خلاصه ازدواج کردیم یک سال نامزدی که بعد فکر می کردم فهمیدم چون علاقه ای نبود نمیومد و همیشه کارشو بهونه می کرد ازدواج کردیم با یه عالمه قرض بدبختی فکر کنید شب عروسی بهم گفت طلاقت می دم چون همه دم در بودن منتظر من روم نمی شد با دعوا و اون شب بدترین شب زندگیم شد ۲ ماه بعد افسردگی شدید یه شب اومد خونه گفت باید چادر بپوشی من میام من فکر کردم الکی میگه خندیدم انقدر منو کتک زد و رفت بیرون منم رگ دستمو زدم ولی چون زیاد عمقی نبود هیچیم نشد فقط بی حال شدم
من خیلی بدبختم 😊 ولی ظاهر زندگیم و خودم اینجوری نیست از بچگی بدبختی کشیدم ازدواج کردم شوهرم معتاد شد خانم بازی میکرد بی پولی بدبختی ولی مادرش خداییش ماه بود بعدم طلاق و چند سال زندگی تنها بعد مجدد ازدواج کردم با یه گزینه خیلی خوب اما بد دل عصبی تعصب شدید رو خانوادش مشکل روانی داره خیلی اذیتم میکنه در حدی که روزی صد بار میگم خدایا من و بکش راحت بشم
چرا ول میکنی میری تاپیک میزنید ب امان خدا نزارید🥺🥺
حالم گرفته شد هیع
هرکی ب بختی خودشو داره ب نظرم مشکل با شوهر خیلی بهتر از مشکل داشتن با پدره ک زبونتو نمیفهمه
به نظر من الان بگن کرونا تموم شد وواکسنش اومده وهمه حالشون خوب میشه این ینی خوشبختی ...چون من با تمام مشکلات زندگی وبچمو دوس دارم .تو بدترین شرایط ومشکلاتمم هیچوقت نگفتم بدبختم من خوشبخترینم چون خدا رو دارم وبعدش سعی میکنم همیشه از زندگی راضی باشم ...بستگی داره شما از چه بعدی به زندگی نگاه میکنین ...خوشبختی وبدبختی هر کسی دست خودشه عزیزم .پس مثبت اندیش باش وهمیشه ب چیزای خوب فکر کن گلم
چقدر حرف زدم
