خیلی میترسم حتی شوهرم گف میخایی تو خونه دکتر بیاریم ولی من میترسم از خونه...بیمارستان هم که مکان عمومی لطفا راهنماییم کنین بچمو میخام شیر بدم باید هی برم دستامو با اب صابون بشورم اخه سخته....میترسم استرس دارم 😢😢😢😢
قرارمون چی شد که بی قرار قرار هم باشیم حسین هرچی که پیش اومد باید کنارهم باشیم من رویه خاک وتو سوار مرکبی من تویه قلب تو اما تو چشم زینبی آهسته تر برو بزار منم باهات بیام حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام کجا میخایی بری حسین این دم اخری چقدر شبیه مادری
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
وای نه اینقد سنگینم....ده روز دیگه هم دیره واسم خسته شدم
قرارمون چی شد که بی قرار قرار هم باشیم حسین هرچی که پیش اومد باید کنارهم باشیم من رویه خاک وتو سوار مرکبی من تویه قلب تو اما تو چشم زینبی آهسته تر برو بزار منم باهات بیام حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام کجا میخایی بری حسین این دم اخری چقدر شبیه مادری
اتاق خصوصی بگیر.قبل اومدنت ب اتاق بگو شوهرت همه جارو باالکل ضدعفونی کنه دسته تخت دستگیره در .... بق ...
خود بیمارستان ینی ضدعفونی نمیکنه
قرارمون چی شد که بی قرار قرار هم باشیم حسین هرچی که پیش اومد باید کنارهم باشیم من رویه خاک وتو سوار مرکبی من تویه قلب تو اما تو چشم زینبی آهسته تر برو بزار منم باهات بیام حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام کجا میخایی بری حسین این دم اخری چقدر شبیه مادری
به خدا استرسش خیلی بده هم سنگینم هم استرس کر و نا خسته شدم افسرده
قرارمون چی شد که بی قرار قرار هم باشیم حسین هرچی که پیش اومد باید کنارهم باشیم من رویه خاک وتو سوار مرکبی من تویه قلب تو اما تو چشم زینبی آهسته تر برو بزار منم باهات بیام حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام کجا میخایی بری حسین این دم اخری چقدر شبیه مادری
من که پا به ماهم همش منتظرم امروز یا فردا دردام شروع بشه
خیلییی ستگین شدم نه میتونم راه برم نه بشینم نه بخوابم وقتی میخوابم استخون ران پام فلج میشه میخام جون بدم توهم همینجوری
راستی حواست باشه بیمارستلن رفتی با دست الوده دست به سینه هات نزنی به بچت دست نزنی خیلییییی سخته
قرارمون چی شد که بی قرار قرار هم باشیم حسین هرچی که پیش اومد باید کنارهم باشیم من رویه خاک وتو سوار مرکبی من تویه قلب تو اما تو چشم زینبی آهسته تر برو بزار منم باهات بیام حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام کجا میخایی بری حسین این دم اخری چقدر شبیه مادری