چند شب پیش مادر شوهر خواهرم که فوت شده اومد به خوابم همه اش بهم میگفت یه بچه ای به اسم سینا رو پیدا کن ...باید مواظبش باشی ...بعد من می گفتم شما الان اینجا چیکار میکنی؟ من تو کل عمرم بیشتر از سه بار ندیدمتون اخه تو خواب من چیکار دارین؟ هی اون میگفت گوش کن دختر ببین چی میگم یادت تره....هی من وسط حرفش میگفتم‌نکنه اون دنیا شدی مسئول ۱۱۸ که تونستی با من تماس برقرار کنی؟ ها؟ راستشو بگو ...اونم میگفت بماند اینجا چه خبره تو فقط حرف منو گوش کن دختر ...خلاصه اینقدر باهاش در مورد اون دنیا و اومدنش به خوابم یکی به دو کردم که بیدار شدم
تصورش میکردم یه اصول خاصی داشت الان یادم نیست
خواب پرواز بود، تو ذهنم همش تصور میکردم دارم بالای یه زمین زراعی قدیمی که مربوط به بچگیمه پرواز میکنم، به پایین که نگاه میکنم گندمزارو میبینم تک تک جزئیاتو تو ذهنم مرور میکردم و بالاخره شد، خودمم باورم نمیشد فکرنمیکردم واقعی باشه خیلی باحال بود
خواب دیدم رفتم توی کالبد همسرم و دارم با یه خانم دیگه ازدواج می کنم
خیلی وحشتناک و عجیب بود، بهش فکر می کنم تن و بدنم می لرزه😨😔
خواب +۱۸با شوهر خالم🤢🤢🤢🤢
من خواب دیدم با خدا حرف میزنم
من ی مدت خواب میدیدم با ی شیخ عرب ازدواج کردم وعده های غذاییم پول بود مرده هم از این چاقا هر صبح صدقه میدادم🤢🤢🤢🤢
يه بار خواب ديدم شوهرم با خواهرش ازدواج كرده و واسش النگو خريده خيلي غمگين بودم و همسرم هي ميگفت من بازم تو رو به اندازه قبل دوست دارم اما من همش گريه ميكردم من نميخوام تو رو با كس ديگه اي شريك شم
نه صدقه ندادم الان بدم دیره؟؟؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
