2737
2739
عنوان

چرا کسی که مامان نداره. هرچی بدبختیه مال اونه😢

| مشاهده متن کامل بحث + 385 بازدید | 25 پست
لعنت به دنیایی که باید بدون حامی تنهایی از پس خودت بربیای

من که خسته شدم. هرروز گریه هرروز اشک بخدا کل سرم سفید شده . اندازه یه پیرزن کوله بار غم دارم. دخترای هم سن خو مو میبینم حسرت میخورم . من چی ، اگه مامان داشتم نامزدم میتونست گاهی بی محلی کنه بهم. یادمه مامانم که بود سه تا دامادمون دست به سینه و گوش به فرمانش بودن خیلی احترامشو داشتن. اصلن با حرف ادمو  قانع میکرد.  اما شانس من نه  نه مانی دارم نه  کسی که بهش تکیه کنم دردو دل کنم. به خواهرامم نمیشه چیزی گفت همیشه نیمه خالی لیوانو میبینن ، بابا و داداش هم که جای خود دارن اصلن نمیخوام نگرانم بشن 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

نامزد منم هرسری یه بحث و دعوا راه میندازه .الانم دوهفته س قهره .نمیدونم تهش بهش میرسم یا اینم ...... ...

 منم همه نگرانیم اینه.  خیلی خسته ام .  اون بی تفاوته .  ماها نیاز داریم یه نفر روزانه محبت کنه . دلم شکسته اما درک ندارن

2728
نامزد منم هرسری یه بحث و دعوا راه میندازه .الانم دوهفته س قهره .نمیدونم تهش بهش میرسم یا اینم ...... ...

امان از ادمای اینطوری مردن عزیزا یه طرف اینا که انقد ادمو عذاب میدن یه طرف تازه قهرم میکنن دنیای مزخرفی شده ولی بازم با تموم بدبختیا خلوت با خدا ادم اروم میکنه 

بچه ها منم همیشه فکر میکردم اگه مادرم بود اگه پدرم بود چقدر وضعیت زندگیم فرق داشت. ولی بعدا دیدم خیلی از کسایی رو که پدر و مادر دارن ولی وضع زندگی و خونوادگیشون از من چندین و چند درجه پایین تره و حتی با من قابل مقایسه نیس. بله البته اگه پدر مادر داشتیم وضعیت زندگیمون خیلی خیلی فرق داشت و حداقل یه حامی از لحاظ روحی داشتیم  ولی همیشه امیدتون رو به خدا داشته باشید یه جا خوندم خدا شرم داره از اینکه بندش بهش امید داشته باشه و بخاد اونو نا امید کنه. پس نا امیدی یکی از حیله های شیطان واسه دور کردن ما از خدا و سختی کشیدن ماست 

2738
بچه ها منم همیشه فکر میکردم اگه مادرم بود اگه پدرم بود چقدر وضعیت زندگیم فرق داشت. ولی بعدا دیدم خیل ...

برار شرم کنه. اونوقت که مادرامونو گرفت . التماسای منو ندید . چقد زجه زدم. چقد التماسش کردم ندید چطور زیر بارون تو سرو صورتم میزدم ندید التماس میکردم فقط بخاطر خوار کوچیکترم مامانمو نگیره. ندید چندین روز پشت شیشه ایسیو  دارم ذوب میشم نذید چجور از صبح تا شب مثل جنازه ها شدم تو بیمارستان که فقط بودن کنار مامانمو حس کنم. خدا کجا بود. اگه بود گریه و زجه هامو میدید حتی اگر ملعون ترین ادم روزگار هم اون لحظه های منو میدید  میشکست

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز