سلام کی میاد داستان و یا خاطرات ترسناک تعریف کنیم الان حال میده
اول خودممیگم:
یبار خونه تنها بودم دیدم انگاریکی اب خورد محل ندادم بعد انگار بکی دوباره اب خورد رفتم رفتم پایین بیشتر لیوانا کنار ابسرد کن بود فرورا از خونه زدم بیرون
من خودم خاطره ای ندارم ولی خیلی دوست دارم بیاین تعریف کنین
کسی نمیاد تعریف کنه منم دیگه ندارم
تو اتاقم خواب بودم یهو هی انگار صدای دوش میومد و پچ پچ کردن از حموم ولی چراغ خاموش بود😈👹👺
وای نرفتی ببینی
من با جنها دوستم....تاچند سال پیش دستم رو حنا میذاشتن
یبارم هز بیرون امدم ماشینم که بردم تو پارکینگ انگار یکی زد به شیشه نگا کردم مسی نبود اونور نگاه کردم کسی نبود
اینورو نگاه میکردم اونورو میزدم اونورو نگاه میکردم اینورو میزدم
معلومه که نمیرفتم
یبار کسی جز منو داداشم خونه نبود دوتامون سرمون تو گوشی بود و کلا همه جا ساااکت. یهو یه کلید برق ک لامپش سوخته بود انگار ک ینفر بخاد لامپ رو خاموش روشن کنه تیک تیک صدا داد، منو داداشم اول بهم یه نگاه کردیم و زل زدیم تو صورت هم یهو بلند شدیم و فرااااااار تا خود کوچه، نشستیم دم در حیاط تا بابام اومد
من یه شب بیدار شدم برم دستشویی دیدم صدای دوش حموم می یاد داشتم دق می کردم از ترس نفسم بالا نمی اومد دوباره برگشتم تو اتاق دیدم شوهرم توجاشه رفتم پشت در دیدم اره برق حموم خاموشه صدا دوش اب می یاد رفتم شوهرمو بیدار کردم گفتم پاشو یکی تو حمومه بیچاره کپ کرد من که گریه می کردم از ترس اخه ما خونمون ویلایی حموم روسکو پشت ساختمونه پشتشم باغه شوهرم رفت اروم پشت در دیداره صدا ابه بر ق روشن کرد دید دوش بازه اب همین طور می ره تازه یاد ش اومد از سر کار اومد بره حموم دوش باز کرد اب قطع بود یادش رفت شیر ببنده بعدشم اومد خونه مامانم اخر شب اب وصل شد دوش اب می اومد
وای چه ترسناک
هههههههه چه شوهری
یبارم صبح ساعت ۸ بود منم خواب بودم ینفر قشنگ تکونم داد ک با ترس بیدار شدم رفتم بیرون اتاق مامانم و شوهرم داشتن صبحانه میخوردن گفتم کدومتون بودید منو تکون داد قسم خوردن ک ما نبودیم، این اتفاق رو هیچوقت یادم نمیره چون واقعا دستاشو حس کردم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
26 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
