میخوام جو رو عوض کنم یکم بخندین😉😉
این ماجرا دوسال پیشه
من به خاطر فشار امتحان و درس اضطراب خیییییلی شدیدهمراه با افسردگی شدید کرفته بودم جوری که مجبور شدم برم پیش روان پزشک شرایطم افتضااااااااح بود دلم میخواس بمیرم و کلی افکار خودکشی داشتم!
تو مطب دکتر منتظر بودم بعد دوتا خانم بودن که مادرو دختر بودن و مادربزرگشونو اورده بودن دکتر اونحا تواون وصعیت من رو برای پسرش خواستگاری میکرد😐😐😐😐😑😑😑😶😶بعدم از مطب دراومدم رفتم گوشیمو بدم درست کنن صاحب مغازه گفت ادرس و شماره میدین باخانواده خدمت برسیم😒😒😐😐😐
خواستگار و ازدواح اون موقع برای من مثل این بوذکه به کسی که میره جنگ بگی ضدافتاب بزن!!!