2737
2734
عنوان

کیا ۲۱ سالگی به پایین ازدواج کردن😁لطفا بیاید

| مشاهده متن کامل بحث + 1211 بازدید | 78 پست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

والا من کلا ازازدواج راضیم.ازتعصب خانواده پدریم بیزارم حالم بهم میخوره

رئیس خودمم اینجا.فقدگاهی باید ب شوهرجواب پس داد.هرجاهم میتونم برم هرلحظه دلم بخاد.ولی اونجا میترسیدیم تابازاربریم.پ دوسدارم درحالم زندگی کنم وب ایندم ادامه بدم

ماآرزوهامون حبس ابدخورده....💔
2728

ازدواج میکنم با شوهرم ولی زیاد باهاش صمیمی نمیشدم😂😂خیلی باهاش رفیق شدم خودش‌ رو لوس میکنه سو استفاده میکنه😂

از    99/10/1 تاپیک نمی‌زنیم تا سایت درست بشه. کمپین #جومع 🤗
عزیزم فعلا اول راهی. انشاالله ک همیشه خوش باشی. ولی بعدازگذشت۴یا۵سال مخصوصابااومدن بچه و..مشکلات ش ...

هر زندگی مشکلات خودشو داره هیچ زندگی بدون مشکل نیست بالاخره 

داری میای قدمت رو چشامون قلب مامان و بابا😍😘میشه برای سلامتی قندعسلم صلوات بفرستید😊دوستون دارممممم....
والا من کلا ازازدواج راضیم.ازتعصب خانواده پدریم بیزارم حالم بهم میخوره رئیس خودمم اینجا.فقدگاهی بای ...

مثل فیلم ملی وراه های نرفته اش؟؟

حالِ دِلم خوبه چون خُدا باهامه  وگرنه                                 میدونم دَرد از هر طرف دَردِ☘🥀                                             عضو گروه آبی💙وزن اولیه۷۶💙وزن هدف۷۰                             به امیدموفقیت🖐
2740

من فک میکنم بهتر بود بالای بیست و یکی دوسال ازدواج میکردم کارایی ک نکردم و اگ الان بود میکردم 

حتما میخاستم ک بریم مشاوره قبل ازدواج 

همه ی خواسته هامو جزو شروط ضمن عقد مینوشتم 

دانشگاهمو میرفتم قبل ازدواج ک بعدش اقا نگه نمیزارم بری 


من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود...

شدم۲۵تازه عاقل شدم و فهمیدم معیارام چیه.و همه زندگی شوهر نیست

شاید ما جای دیگری مُرده ایم؛اینجا جهنم ماست!🤔  ..هرچقدر حرفاى دلت بيشتر ميشه و دلت پرتر،همونقدر ساكت تر میشی وكم حرفتر                                  

شانزده سالم بود که عقد کردم هیجده سالگی ازدواج بیست سالگی بچه داری   همسرم فامیل و به انتخاب خانواده بود     یاد گرفته بودیم حرف رو حرف خانواده نزاریم   این بود که سختی بسیار بی پولی مستاجری را در حد بسیار سخت تجربه کردم   و چون دختر مغروری بودم  دیگران نتونستن از من نقطه ضعف بگیرن    بعد از پانزده سال زندگیمون رو روال افتاد       کم سنی باعث شد خیلی ترتباط خوبی با خانواده اش نداشته باشم   از کاراشون زود ناراحت میشدم    الان خیلی چیزها میدونم که دیگه دیره  ‌

مپندار ؛ ای در خزان کشته جو      که گندم ستانی به وقت درو
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687