هفته ۱۴ بارداریم و استراحت و سرکلاژ، دیشب دراز کشیده بودم... برقا خاموش بود، یهو شوهرم مثلا میخواست بغلم کنه پشتم بهش بود، چشمش ندید، افتاد و زانوش محححکم خورد به قسمت م ق عد.مسخرم نکنین... یهو از ترس و درد داد زدم... اونم بلند داد زد و ادامو درآورد... میگه مگه تخم دوزرده کردی؟!😔بعدش حس کردم کمرم درد گرفت... و فکر میکردم خیسم....آخه من سابقه پارگی کیسه آب دارم... تاصبح بیداربودم... عصر ساعتای ۳ هم حس کردم خیسم...دستمال گذاشتم و خیس بود...بیمارستان نمیرم، چون چند بار که رفتم، احمقا معاینه داخلی کردن و شرایطمو بدتر کردن... دکترمم اصلا جواب نمیده
نسیم را گفتم،اگر حقیقت خورشید را حجابی هست، همیشه در پسِ هر ابر، آفتابی هست، همیشه پشت دیوار های بلندِ نومیدی،امید هستو افق های بی کران روشن🤩
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
اولا انشاالله بچت سالم بدنیا میاد وچیزی نیست و نگران نباش ثانیا شوهرت غلط کرده طلاق بده وقتی خودش ترو ترسونده تقصیر خودشه، انقدرم خودتو نباز الکی و نترس، حالا میفهمم دوتا خواهرام چقدر مقاوم بودن و از دردشون هیچوقت ماچیزی نفهمیدیم، الهی بمیرم براشون، جفتشون دوتاسقط مکرر پشت سرهم داشتن
اگر جواب بی ادبی و گستاخی یه عده رو نمیدم، برای حفظ شأن خودمه، وگرنه ضایع کردن آدمای بی شخصیت واسه من کاری نداره، و اینکه دوس ندارم کاربریم بخاطر یه آدم بی ارزش به فنا بره😊