قرار بود بره با پدرم حرف بزنه
اما ترسید گفت برم محل کار بابات فکر میکنه برا پولتون اومدم
چون پارسال بابام نرفتم سرکار دسترسی بهش نداشت
الان دوبارهه رفته حالا میترسه
منم میترسم بره به بابام یه حرفی بزنه بابام ناراحت شه
دفعه اخر که همو دیدیم بی احترامی کرد به بابام و گفت میرم پیشش میگم یا دختر و میدی یا بزور میگیرم
منم ترسیدم گریه کردم گفتم تورو خدا بیخیال من شو
و اون بعد التماس های من لا ناراحتی رفت
ولی شبش بهش پیام دادم
من به خاطر حرفی که خودت زدی ازت میترسم و گفتم برو
بعد دوباره خوب شد
ولی الان بعد یه هفته میگه اونجوری رفتار کردم که فکر نکنی شوخیه
یه سال همه چیو به شوخی گرفتی
من نمیدونم پسرایی که دوست میشن چه جورین پس؟
فازشون چیه ؟