زیاااااااد دوسش دارم
هم سنیم ۳۰ چندماه من بزرگترم
دوسش دارم چون واقعا دوستداشتنیه دوست داشتنش کار عجیب و سختی نیست هرک جای من باشه شیفته اش میشه مهربونه کمک حاله با جنبه اس با ایمان ب پایین دست خودش فکرمیکنه وقتی بهش انتقاد میکنم ب حرفهتم فکرمیکنه و ب معنای واقعی با درکه
وقتی وارد خانوادم شد ک بشدت زندگیم اسیب دیده بود پدرم ورشکست شده بود...منو با وجود همه اون مشکلات پذیرقت
بخاطرم سخت تلاش میکنه تو بچه داری کمکمه
موقع بیماری مراقبمه
احساساتشو نسبت بهم بیان میکنه
هرچی داره مال منه
همه چیز دنیارو کناراون دوستدارم
خوردن و خوابیدن و دیدن و هرچی انگار همه چیز کناراون دوبله ارزشش
واقعا بابتش از خدا ممنونم و شکرش میکنم
من دیرازدواج کردم سعی کردم با پسری رابطه نداشته باشم خواستگار زیاد داشتم ولی واقعا با دقت و بادلیل رد میکردم ۲۷سالم بودو فکرمیکردم ممکنه هرگز ازدواج نکنم چون فکرمیکردم سنم بالا رفته انا حالا خیلی خوشحالم برای تمام اون روزهایی ک صبرکردم
وواقعا از خدا خواستم مردی باشه کنارم ک همراهم باشه و بودنش بهم ارامش بده و خدا بیشتراز توقع ام بهم نعمت داد