سلام بچه ها.من همونیم ک گفتم یواشکی فهمیدم امروز عصر قراره دوس پسرم سورپرایزم کنه.اگه جریانو نمیدونین تو تاپیکای قبلیم بخونین.وای عصر رفتم پیشش بعد قرارمون جایی بود که نمیشد زیاد وایسیم تا همو دیدیم من خواستم دست بدم و رفتم سمتش یهو هولم داد عقب گفت اینجا خیییلی شلوغه بعدم یهو یه جعبه گرفت جلوم و گفت بیا.حتی بدون اینکه توی یه ساک کادوی خوشگل یا چیزی بذارتش انقد سریع بهم داد و رفت ک اصن نفهمیدم چی شد.بعدش زنگ زد گفت ناراحت شدی؟گفتم خیلی.من اومده بودم خودتو ببینم.تو هولم دادی و پرتم کردی.گفت ببخشید بخدا استرس داشتم کسی ببینه خواستم سریع کادوتو بهت بدم میشه الان بیای فلان جا سوار شی بریم دور بزنیم؟؟منم گفتم نه الان دیگه خیلی خورده تو ذوقم نمیتونم.کلی معذرت خواهی کرد و خواهش کرد برم سوار شم بریم دور بزنیم که من بازم قبول نکردم.گفت امیدوارم از سلیقم خوشت بیاد.اومدم کادوشو باز کردم خییییلی حالم گرفت بچه ها😭😭یه ساعت بود عیییین ساعتی که خودم دارم فقط مارکشون فرق داره.این از این ساعتای شناسنامه دار گرونه اونی ک من داشتم معمولیه.بچه ها بیشتر از این حرکتش ناراحت شدم☹☹الان عکس کادوشو میذارم صبر کنین