باز تو گروه با دوست صمیمیم دارم چت میکنم به داشتیم لاشی حرف میزدیم مثلا نوکرتم و اینا بعد منم گفتم غلامتم اونم گفت میدونم از همون اول هستی حالا چی بهش بگم 😤
یہ مورچہ افسردگے میگیرہ😪 ازش مے پرسن چتہ ؟ مے گہ :هفت سال عاشق یکے بودم آخر فهمیدم چایے خشکہ😭😂
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بعد از ۴ سال باردار شدم😍 هر دکتری میرفتم میگفت سالمی از خدا بخواه خداهم بعد ۴ سال دعاهامو مستجاب کرد شکرت🤲اون صبحی که دیدم بی بی چکم مثبت شد کل سختی ها و گریه ها و انتظارهای اون ۴ سال رو فراموش کردم 😍❤ان شالله خدا قسمت همه اقدامی ها بکنه ❤
🥀این شهر شهرِ قصه های مادر بزرگ نیست که زیبا و آرام باشد ، آسمانش را هرگز آبی ندیده ام ، من از اینجا خواهم رفت...و فرقی هم نمی کند که فانوسی داشته باشم یا نه ؛ کسی که می گریزد از گم شدن نمی ترسد...🥀