شوهر من شب کاره شب ها تنهام بخاطر همین دختر دومیه شبها تا دیر وقت میاد پیش من درد و دل می کنه و گریه می کنه منم دل داریش می دم بعضی وقتا واقعا نمی دونم چی بگم خودم هم میشینم باهاش گریه می کنم
دو روز پیش باز صدای دعواشون اومد
شنیدم دختر دومیه به خواهرش گفت
(انشاالله خدا خودش جوابتو بده )
شب که شد اومد خونمون گریه کرد گفتم باز چی شده گفت از حموم اومده بودم خواهرم یه پارچ آب سرد ریخت روم
منم نفرینش کردم
خیلی اعصابم خورد شد