من همه رو رد کردم خونوادمم میدونن بخاطر اونه اصرار دارن گ دل بکنم ازش و با اونایی ک میگن ازدواج کنم باورت نمیشه چقد حالم بده همه زندگیم غم شده
6ساله اونا هی میان خواستگاری هی التماس خونوادم میکنن نشون گذاشتن خونمون گل گذاشتن اما خونوادم هی میگن منتظر باشین ما میخایم داماد همچی تموم باشه بخدا دیگ بریدم گاهی اوقات میگم خودمو بکشم خلاص شم وقتی میشنوم یکی مرده میگم کاش من بودم وقتی یکی میگ بیماری لاعلاج دارم یا سرطان مزگم کاش من داشتم ولی مجبور نبودم جدا شم از کسی ک جونمه مث مردن میمونه هرلحظه این زندگی برام