2733
2734

اره یه روز خیلی ناراحت بودم از خانوادم رفتم حموم گریه کردم گفتم خدایا پس کی اسم شوهرمو اوردم چون میخواستمش میات منو بگیره ازشون راحت بشم حرفی هم نزده بودن اصلا گفتم شاید بیات خاستگاریم واقعا شد سال دیگش من خونش بودم 

خدایا خستم 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

رفتم سفر کربلا واسه هیچ کدوم از حاجتم زمان خاصی رو تعیین نکردم    اما از امام حسن عسگری  خواستم یه حاجت محال و دو ماه بهم بده  

واقعا شد ولی ای کاش نمیشد

هر کس بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد 
2731

نوچ

اینجاجاییه که آدمهای مختلفی ازهرقشروفرهنگ باعقایدمختلف هستن...درکنار کاربرهای خوب وباشعور متأسفانه ی عده هم هستن خیلی بددهن وبی ادبن جواب اینجور آدمارو نمیدم نه بخاطراینکه جوابی ندارم چون اینجور آدمهارو درحدی نمیبینم که وقتمو بذارم براشون و باهاشون بحث کنم،و کلا دلم نمیخواد  خواسته یاناخواسته چیزی بگم که دلشون بشکنه...  ترجیح میدم سکوت کنم و رد شم.            آرامشم ازهمه چی برام مهم تره..
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز