2777
2789
عنوان

ماجراهای امشب من و اورژانس

12596 بازدید | 170 پست

قشنگ امشب اورژانس سیرکه

یه دختر ۲۳،۲۴ ساله رو با کلی داد و بیداد اوردن  اورژانس

یه ۷،۸ نفرم دنبالش بودن.یکی داد میزد این خراب شده صاحب نداره، یکی داد میزد دکتر کو؟ یکی داد میزد سقف اینجا رو رو سرتون خراب میکنم:|

دوتا پرستار کشیک آزاد داشتیم پریدن سر مریض،این خانم غش کرده بود ولی هر معاینه ایی که انجام میدادن به نفع این بود که بیمار تظاهر داره میکنه به غش.

از روی تن عضلات ، حرکات چشم واضحا بیمار هوشیار بود و نه تشنج کرده بود نه غش ولی با هشدارای پرستارا دست از کارش بر نمی داشت و خب همراهاشون بد و بیراه بود که نثار این دوتا خانم پرستار میکردن و متهمشون میکردن به بیسوادی.

الان ادامه‌ش رو پایین مینویسم

به گریه وسط شعرهای سعدی ؛ به چای خوردن تو پیش آدم بعدی

خب 

 زنی که صاحب فرزند نمیشد؛ پیش پیامبر زمانش می‌رود و میگوید: از خدا فرزندی صالح برایم بخواه...پیامبر دعا میکند ، وحی میرسد که آن زن را بدون فرزند خلق کردم. زن میگوید خدا رحیم است و میرود.سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید  که بدون فرزند است. زن این بار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.سال سوم پیامبر زن را با کودکی در آغوش میبیند.با تعجب از خدا میپرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد؟او که بدون فرزندخلق شده بود!؟وحی میرسد: هر بار گفتم فرزندی نخواهد داشت، او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت. با دعا سرنوشت تغییر میکند، از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود...ميان آرزوی تو و معجزه خداوند، ديواری است به نام اعتماد. پس اگر دوست داری به آرزويت برسی با تمام وجود به او اعتماد کن ....هيچ کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست!زيرا به مهربانی مادرش ايمان دارد.ای کاش ايمانی از جنس کودکانه داشته باشيم به خدا. یدونه صلوات مهمونم میکنی🌷🌷

همون لحظه یه اقای ۶۱ ساله اومدن به جز من و یکی از همکارا کسی تو استیشن آزاد نبود که به اقا برسه.و تو شرح وضایف منم نبود که به اون اقا رسیدگی کنم و علمش رو هم حقیقتا نداشتم

بعد از یه مدت دیدم این اقا دستش رو رو قلبش گذاشته و به سختی نفس میکشه

فوری یکی از پرستارا که رو سر اون دختره بود صدا کردم و ازش خواستم نوار قلب بگیره برای این اقا، که فوری با حمله و فحش همراهان اون خانم همراه شدم ، یه جا مادر اون خانم حتی دست پرستار بدبخت رو کشید که نزاره بیاد سمت این اقا.

همچنان یه پرستار به خاطر هوجی گری اون خانواده بالاسر اون دختر موند

و دختر خانم هم با اینکه میشنیدن که خونوادش دارن چه فحشای ناموسی و بدی نثار پرستارا و ما میکردن به تظاهرش ادامه داد

به گریه وسط شعرهای سعدی ؛ به چای خوردن تو پیش آدم بعدی

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB


پرستاری؟؟من یه سوال بپرسم

وزن شروع :۷۵  وزن هدف:۶۰  شروع رژیم :۲۷ آبان ۱۴۰۲   وزن فعلی در تاریخ ۱۴ بهمن :۶۸/۵✌️.      رسیدن به وزن هدف ۲ام :۶۵ کیلو در تاریخ ۱۲ اسفند 🥰         وزن هدف ۳ام انشالله رسیدن به ۶۰کیلو 🫠

برای چی ؟سرچی؟

اخه فوش دیگه چرا؟

وزن شروع :۷۵  وزن هدف:۶۰  شروع رژیم :۲۷ آبان ۱۴۰۲   وزن فعلی در تاریخ ۱۴ بهمن :۶۸/۵✌️.      رسیدن به وزن هدف ۲ام :۶۵ کیلو در تاریخ ۱۲ اسفند 🥰         وزن هدف ۳ام انشالله رسیدن به ۶۰کیلو 🫠

اون اقای ۶۱ سال هوشیاریش رو از دست داد و اون یکی پرستارهم به زور فرستادیم سر اون اقا .

پدر و همسر اون خانم حمله کردن سمت ما ، شیشه استیشن رزیدنت و اینترن رو شکستن، ست های استریلی که کلی هزینه شده بود براشون رو روی زمین ریختن

دست رزیدنت همراه من به شدت زخمی شد  و تو سه ناحیه بخیه خورد.

همچنان دختر خانم وانمود میکردن به غش کردن.تا اینکه زنگ زدن پلیس بیاد از ماشکایت که چرا بیمار اورژانسی اونا رو ول کردیم


به گریه وسط شعرهای سعدی ؛ به چای خوردن تو پیش آدم بعدی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

❤️

الهه_گیتار | 6 ثانیه پیش
2791
2779
2792