همون لحظه یه اقای ۶۱ ساله اومدن به جز من و یکی از همکارا کسی تو استیشن آزاد نبود که به اقا برسه.و تو شرح وضایف منم نبود که به اون اقا رسیدگی کنم و علمش رو هم حقیقتا نداشتم
بعد از یه مدت دیدم این اقا دستش رو رو قلبش گذاشته و به سختی نفس میکشه
فوری یکی از پرستارا که رو سر اون دختره بود صدا کردم و ازش خواستم نوار قلب بگیره برای این اقا، که فوری با حمله و فحش همراهان اون خانم همراه شدم ، یه جا مادر اون خانم حتی دست پرستار بدبخت رو کشید که نزاره بیاد سمت این اقا.
همچنان یه پرستار به خاطر هوجی گری اون خانواده بالاسر اون دختر موند
و دختر خانم هم با اینکه میشنیدن که خونوادش دارن چه فحشای ناموسی و بدی نثار پرستارا و ما میکردن به تظاهرش ادامه داد