ان شاالله عزیزم ، بعد از اون همه تمسخر سالیان سال، حالا که مادرشوهرم کاری کرده ک من معالجه بشم همه شون دراومدن گفتن نه تو مشکلی نداری هیچت نیست الکی خودتو عیب دار نکن عمل کنی ک چی بشه خیلی هم خوبی، اگر خوب بودم ک اونقدر مسخره ام نمیکردین😞😞😞
بابام میگفت تو دختر من نیستی دختر من اسمش نیلوفر بود تو بیمارستان جاهاتون عوض شد😐😐عمه های خولم میگفتن فلانی پسر عموم اسمت روشه بعدها شوهرت میشه حالا۷.۸سالم بود
امان از لقبایی ک رو بچه ها میذاشتن. ..
عمه های پسر خالم ب پسر خالم میگفتن مَمَد سِنجِد 😐 نمیدونم چرا
داداش بزرگترم همیشه سر به سرم میذاشت میگفت تو بچه سر راهی هستی و همیشه هم یه داستان سر هم می کرد منم اینقدر گریه میکردم خخخ😀
وای منم یادم افتاد داداشام میگفتن تو بچه واقعی مامان و بابا نیستی و تو رو دم در خونه گذاسته بودن یا فلان پارک تو سبد بودی داشتی یخ میزدی و آشغال میخوردی ...
کثافطا از حسودیشون بود آخه بابام عاشق منه❤
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
38 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
