من یکسال و نیمه که ازدواج کردم همسرم هر ماه یه کاری رو بهونه میکنه و ۱۰روز می ره.یه روز میگه فلان شهر کار بانکی دارم یه روز میگه تو فلان شهر میخوام ساختمون سازی کنم یه روز میگه تو فلان شهر مرغداری میخوام بزنم و...وقتیم که میاد بعد ۱۰روز میگه کارم نشد ولش کردم اومدم.تا هم اعتراض میکنم میگه واسه زندگی دارم تلاش میکنم.نمیدونم چیکار کنم تو شهر غریب همیشه تنهام.الان واسه یه مشکلی من پام جراحی کردم تا ۴۰روز باید تو گچ باشه منو از بیمارستان آورد خونه گفت من یزد کار دارم باید برم.منم هیچی نگفتم نمیدونم سکوتم درسته؟ یا نه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
فعلا به ظاهر به سکوتم ادامه میدادم که شک نکنه ولی چند بار دنبالش میرفتم ببینم تنهاس؟با کیه؟چکار میکنه؟کجا میره ؟با یه بار هم قانع نمیشدم چون احتمال شک کردنش هس
یکی از دایی های منم اینجوریه ،یک کار رو نمی گیره تا آخر ادامه بده
از تهران و کرج و زنجان ارومیه و قشم و...
هان مشو نوامید چون واقف نه ای از سر غیب باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور. اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری (س) .خدایا نادانی ما را به حساب گناهان ما مگذار. الْحَمْدُ لِلَّهِ كَمَا هُوَ أَهْلُهُ. 🍀《خدایا آخر و عاقبت کارهای ما را ختم بخیر کن》