2737
2739
عنوان

بیایین خاطره های روز عروسیتونو بگید...

| مشاهده متن کامل بحث + 617 بازدید | 31 پست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

منم چون تپل بودم خواهرم شب عروسیم ساعت یک شب گفت چون تپلی.. رون هات سابیده میشه بهم و زخم میشه چون م ...

خخخخخخخخخخخخخخخخ وااااااای دده


❤چرا دوسم داری؟؟؟ چون تو تنها کسی هستی ک بعد از اینکه قشنگ داغونم کردی میتونی با یه جمله دلمو و زیر و رو کنی❤
2731

برامابهاربودولادت امام علی

اب وهواعالی

ولی فرداش پاتختی بودمادرشوهرهمه ناهاردعوت بودن جزمن وهمسرم حالاشام عروسی مااونجابودااا😐😐😐

🍃🌺اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدوآلِ مُحَمَّدوَعَجِّل فَرَجَهُم🌺🍃
منم چون تپل بودم خواهرم شب عروسیم ساعت یک شب گفت چون تپلی.. رون هات سابیده میشه بهم و زخم میشه چون م ...

وایی نمیری دختر من یه بار دیگم این خاطرتو خوندم انقدر خندیدم هی تصور میکنم میخندم

شروع از گروه زرد💛🐥صعود به گروه نارنجی 💪💪💪و بلاخره صعود به گروه آبی💙💙💙وزن شروع۸۰کیلوگرم البته خودمونیم ۸۲ بودم وچون مدتی بود وزن نکرده بودم نفهمیده بودم 😥😥😥هدف اول ۷۷(این یه دونه قفل رو با کمک فندق فسقلی عزیزم بازکردم خیلی ممنونم ازش عشقه منه)🔓هدف دوم ۷۲🔓هدف سوم ۶۷🔒وزن هدف۶۲کیلوگرم❤وزن فعلی ۶۹.۵۰۰ قد ۱۶۰❤من مطمئنم که این بار موفق میشم💪💪💪💪باآرزوی سلامتی برای نازنین جون سرگروه نارنجی لطفا برای سلامتیش دعا کنید 
2738
منم چون تپل بودم خواهرم شب عروسیم ساعت یک شب گفت چون تپلی.. رون هات سابیده میشه بهم و زخم میشه چون م ...

😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

💠روایت شده از امام صادق علیه السلام که رسول خدا فرمودند : خدای تبارک و تعالی میفرمایند: هیچ بنده گنهکاری را وارد بهشت نمیکنم ، مگر اینکه اورا به مرض و بیماری مبتلا میکنم تا کفاره گناهانش باشد و اگر گناهانش با آن بیماری پاک نشد و زیادتر از آن بود ، کسی را بر او مسلط میکنم که بر او ظلم کند تا کفاره گناهانش باشد، رزق و روزی اش را کم میکنم تا کفاره گناهانش باشد و اگر این نیز برای کفاره گناهانش کافی نبود جان گرفتن او را سخت میکنم و یا در قبر بر او سخت میگیرم تا وقتی که بدون هیچ گناهی نزد من آید و اورا وارد بهشت کنم ، و اما کسی را که میخواهم وارد جهنم کنم ، او را صحیح و سالم میگذارم ، و رزق و روزی اش را زیاد مى کنم و جان دادن او را آسان می گردانم تا وقتیکه نزد من آید ، هیچ حسنه ای نداشته باشد ودر همان وقت او را وارد جهنم کنم✨
چراااا

همه مسئولیت ها‌ و هزینه های عروسی  با خود همسرم بود و همش درگیر این کارا بود ؛ حتی وقتی اومد دنبال من تماس میگرفتنو باهاش بیا فلان کارو انجام بده😤

بعدم ما وقتی رسیدیم مهمونای مادرشوهر نیومده بودن اونم میگف چرا انقدر زود اومدین اصلا با یه وضعی که نمیتونم توصیف کنم .‌‌‌..

من میخاستم برم خونمون فقط بخاطر همسرم که عشقشو بهم ثابت کرد موندم 

مادرشوهرم خیلی خوبه ها ؛ فقط دقیقا دوبار اذیتمون کرده که همون دوبار  نابود شدیم و دوباره از نو ساختیم خودمونو 😂😂😂

گر نگهدار من انست که من میدانم ؛ شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد 🤰🤰🤰

ما بعد عروسی اومدیم خونه خودمون دیدم مامانم و خواهرم و خالم و دوتا زنداییم و دختراشون و زن عموم و دخترش خونه ی مان شوهرم شوکه شد گفت میخواین من برم جمعتون زنونه باشه😑

من اصلا عروسیمو دوست نداشتم

نه تالار، نه دسته گل، نه لباس، نه عکسام....😔

متاسفانه تپلم بودم که باعث شد یه عمرررررر حسرت اون شب به دلم بمونه. اگه به عقب برمیگشتم امکان نداشت با اون شرایط لباس عروس بپوشم، هرطور شده لاغر میکردم ولی اونموقع احمق بودم😔😔😔😔

گروه قرمز❤️ وزن 
ما بعد عروسی اومدیم خونه خودمون دیدم مامانم و خواهرم و خالم و دوتا زنداییم و دختراشون و زن عموم و دخ ...

اللههیی،بیچاره😅😅😂😂

💠روایت شده از امام صادق علیه السلام که رسول خدا فرمودند : خدای تبارک و تعالی میفرمایند: هیچ بنده گنهکاری را وارد بهشت نمیکنم ، مگر اینکه اورا به مرض و بیماری مبتلا میکنم تا کفاره گناهانش باشد و اگر گناهانش با آن بیماری پاک نشد و زیادتر از آن بود ، کسی را بر او مسلط میکنم که بر او ظلم کند تا کفاره گناهانش باشد، رزق و روزی اش را کم میکنم تا کفاره گناهانش باشد و اگر این نیز برای کفاره گناهانش کافی نبود جان گرفتن او را سخت میکنم و یا در قبر بر او سخت میگیرم تا وقتی که بدون هیچ گناهی نزد من آید و اورا وارد بهشت کنم ، و اما کسی را که میخواهم وارد جهنم کنم ، او را صحیح و سالم میگذارم ، و رزق و روزی اش را زیاد مى کنم و جان دادن او را آسان می گردانم تا وقتیکه نزد من آید ، هیچ حسنه ای نداشته باشد ودر همان وقت او را وارد جهنم کنم✨

همش خوابم میومد تو سالن داشتن موهامو ویو میکردن و موهام کشیده میشد چرت میزدم چشامو آرایش کردن چرت میزدم

شوهرم اومد دنبالم تو راه آرایشگاه تا باغ همش بهس زنگ میزدن که کسی نیست بره شیرینی هارو بگیره به ناچار خودمون رفتیم قنادیه همشون تعجب کردن میگفتن کسی دیگه نبود بیاد بگیره...

موقع رقص هم پام رفت رو دامنم داشتم از پشت میفتادم خوب شد شوهرم منو گرفت وگرنه پخش میشدم رو زمین😁

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687