اما برنامه من من از یک سال بعد عید شروع کردم البته چون الانم فصل خونه تکونیه خیلی میتونه بهت کمک بکنه تمام خونه رو تمیز کردم و مطمئن شدم از تمیزی همه جا و همه چیز
بعد به خودم قول دادم چون تو کار کردم یه مقدار یواش بودم و خیلی اذیت می شدم و همچنین عصبی به خودم قول دادم دیگه انقدر به خودم فشار نیار م سر کارهای خونه
عوضش برای این که خونم همیشه مرتب باشه همیشه مرتب نگهش دارم یعنی چی یعنی اینکه هر روز از خواب که بیدار میشم اتاقم و هم مرتب کنم اگه تو حال چیزی میریزه موقع بردارم خاک میشینه همون موقع دستمال بکشم آشغال میریزه موقع جارو بزنم لباس میریزه موقع جمع کنم
خلاصه کنم برات عزیز دلم همین که شما به این همچین فکر افتادی خودش یعنی که نصف راه رفتی عزیزم چون همیشه توی هر مشکلی مطرح کردن صورت مسئله نصف راه حله
اما ایده دوم من برای وقتایی که خوب تو شرایط اضطراری یا مهمونا دم خونش زیاد به هم میریزه این بود که نمیتونم از آشپزخونه شروع کنم کار های خونمون دست خودم نیست با این قضیه کنار اومدم خودمو سرزنش نمیکنم باور کن حتی اگه اندازه یه خاور ظرف کثیف تو آشپزخونه ام ریخته باشه
اول نمیتونم از آشپزخونه شروع کنم خیلی خودم را اذیت می کردم و گفتم ولش کن وقتی نمی تونم واسه چی اینقدر خودمو عذاب بدم باید کاری بکنم که در هر حال باعث شما خونه رو جمع کنم حالا از اینجا شروع بشه از یه جای دیگه