دیروز این عمل رو با بی حسی کمر انجام دادم. به خاطر دو تا زایمان طبیعی هم افتادگی رحم داشتم. هم مثانه هم روده!! هر جا خونده بودم میگفتن عملش درد معمولی داره. نمیدونستم ممکنه چنین دردی تحمل کنم. من آدم ترسویی در برابر درد نیستم. دو تا زایمان طبیعی هم به انتخاب خودم بود و برای سلامتی بچه ها خودم خواستم. اما نمیدونستم قراره با این درد کشنده روبرو بشم که کارم به افت شدید کلسیم منجر بشه و تهدید به مرگ بشم! بعد از تزریق مورفین بود که درد افتاد و الان درد معمولی بخیه دارم.
مامانم منم خیلی سال پیش عمل انجام داد خیلی سخت بود افتادگی و. پارگی و کیست و ...... داشت ۴ تا زایمان طبیعی هم داشت منم سر. زایمان اولم افت شدید کلسیم داشتم و حالم وحشتناک بد شد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خیلی ببخشید اینی ک میگم بی ادبیه، مازو از عطاری بخرید پودر کنید خیلی کم به دهانه واژن بمالید بی نهایت تنگ میشه (موقع رابطه) باید استفاده کنید و دیگه دنبال جراحی لازم نیس برید، یکم روغن زیتون ب پودر بمالید و استفاده کنید
خدایِ خوبم سلام،ومن به عادت همیشگی ام، پر از حرفم برایت،حواست را کمی به من میدهی امشب!؟مرا ببخش که لبریز شده ام از شکایت؛برایِ روزگارِ مردمم؛که می بینم حالشان خوب نیستو کاری از دستم بر نمی آید،برایِ معصومیت هایی؛که بی رحمانه،قربانیِ رذالت می شوند،بچه که بودم دنیایت قشنگ تر بود،با دنیایت چه کردند؟!مهربانا؛تویِ دلت چه می گذرد؛وقتی این روزهایمان را می بینی؟!من به جایت بغض می کنم،من به جایت اشک می ریزم،فدایِ نگاه کردنت،تو فقط تماشا کن،خدا که گریه نمی کند!!خدا قوی تر از این حرف هاست!ما که خدا نیستیم،ما زود بغضمان می گیرد،ما زود کم می آوریم،خودت که می بینی!این گره هایِ کورفقط با دستانِ تو باز می شود!تمامِ دلخوشیِ این روزهایمان تویی،جز تو فریاد رسی نداریم!جانِ تمامِ پاکی ها؛می شود کمی بیشتر هوایمان را داشته باشی؟!از تو چه پنهان؛اوضاعمان هیچ جوره خوب نیست!