کلاس سوم دبستان بودم
واسه عروسی خاله ام ی لباس عروسکی صورتی و سفید خریده بودم
بعد ی روز مامان و مامان بزرگم رفتن بازار ی باره برای منم کفش خریده بودن😐..اونمچه کفشی😢 دخترونه بود و ی پاشنه ۳-۴ سانتی داشت
منمکه کلا تیپم اسپرت و متنفرررراز کفش پاشنه دار. حس می کردم زندنه است....لباسم هم عروسکی
اینقدررر ناراحت شدم و گریه کردم از مدل کفش
خونه بابا بزرگم بودیم
دیگه بابا بزرگمهمون موقع گفت بلند شین بریم برای این دختر کفشی رو که میخاد بخریم
.رفتیم ی کفش خوشگل ناز عروسکی خریدیم
تو عروسی خیییلیها هی میامدن میگفتن چقدر لباس و کفشت خوشگله
اون کفش رو خیلی دوست داشتم