از دست مادر شوهر سابقم هنوز حرصی ام

تف به روی اون خواهرشوهر سگت  

تا وقتی تو گذشته زندگی کنی شانس آرامش رو تو آینده از خودت میگیری. انشالله روزهای خوب برات رقم بخوره

وا دختر عوص اینکه سجده شکر بزاری از دستشون خلاص شدی نبش قبر می کنی چرا من از نی نی سایت یاد گرفتم از یکی از کاربرا که هر کی ازام داد به خدا می گم سهم من مال تو می خوای ببخش می خوای نبخش فقط دلمو اروم کن از من دورشون کن نفرین نکن بسپر به خدا ارامشتو ازش بخواه این بهتر جواب می ده

و مامانش چقدر بی شخصیتن،من حالا دشمنم بیاد باهام حرف بزنه حرف میزنما مثل عقده ایا پشت نمیکنم

بیکاری خودت رو آزار میدی؟

اگه میخوای به آرامش برسی ببخش و فراموش کن. در غیر این صورت صبح تا شب قیافشون جلوی چشمته و زحر میکشی.

هیچ کس نمیتونه بهت کمک کنه جز خودت.

چرا جدا شدی.شوهرتم بد بود

عقده ای بوده دیگه

سلام عزیزم.

خیلی دوس داشتم توی آخرین تاپیکت کامنت بزارم که دیدم قفلش کردی گفتم بیام اینجا.

میخواستم بگم تو انسانی ترین کاری که در شأن خودت میدیدی انجام دادی و بسیار هم کار درستی کردی.

انقد جایگاه خودتو بالا دونستی که در شأن خودت ندیدی زیر قولی که دادی بزنی و باعث بی آبرو شدن یه آدمی پیش خونوادش بشی.

کاری که کردی خیلی باارزش و قابل تحسینه.

منم تجربه مشابه تو رو داشتم.

شوهر سابقم آدم خیانتکاری بود پیامکای س ک س ی زیادی ازش دیده بودم با چند نفر.

یه خواهرزاده مجرد داشت که خیلی با هم در تماس بودن، من گذاشته بودم به حساب علاقه دایی و خواهرزاده اما در کمال تعجب دیدم شوهرم واسه اونم پیامکای س ک س ی فرستاده بود!!!

قسم خورد گفت گوشی دختره دست دوستش بوده و شوهرم در واقع به دوستش اینا رو گفته،

واقعا مسخره بود به جایی رسیده بود که دست و پا میزد خطاشو با یه خطای دیگه توجیه کنه!

ولی به هر حال راست یا دروغ من مطمئن بودم و دیده بودم که اون پیاما واسه شماره خواهرزاده ش رفته بود.

من هیچ قولی بهش ندادم که این چیزا رو به کسی نگم  اما با اینکه بعد طلاق خونوادش زبونشون روی من دراز شده بود و پشت سرم حرف میزدن بازم چیزی نگفتم.

نه از خیانتای دیگه ش نه از خواهرزاده ش.

به خاطر شوهر سابقم نبود که سکوت کردم ، از بی آبرو کردن میترسیدم. 

به خصوص از اینکه قضیه خواهرزادشو برملا کنم و چه عواقبی توی خونوادشون پیش بیاد و بی آبرو بشن میترسیدم. از بی آبرو شدن پدر و مادر زحمتکش و آبرومند اون دختر میترسیدم.

در واقع در شأن خودم نمیدیدم که باعث چنین اتفاقاتی بشم .

منم مثل تو تا مدتها تحت تاثیر آزار و اذیتای اون و خونوادش بودم و رنج میکشیدم.

اما الان بعد از سالها حالم خیلی بهتره و تا حدود زیادی با خودم کنار اومدم و دیگه فکرشون باعث آزارم نیست.

 به این باور رسیدم که هم من هم اونا قطعا تاثیر کاری که کردیم به خودمون برمیگرده.

سرتو بالا بگیر و به خودت افتخار کن😃

 و نزار هجمه انرژیهای تلخ گذشته وارد زندگی الانت بشه

عزیزم خجالتم میدی❤ممنونم از این همه تعریف و محبتت گلم❤❤❤

منم برات خوشحالم و بهت افتخار میکنم که تونستی عزتمندانه و با قدرت خودتو از دل اون همه رنج و سختی بکشی بیرون👌

برات آرزوی بهترینا رو دارم دوستم❤