2777
2789
عنوان

کوزی گونی (اینجا همه چی درهمه :)

| مشاهده متن کامل بحث + 1863203 بازدید | 44999 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خلاصه قسمت 74
کوزه ی و علی با هم به خانه می رن جمره و زینب و هندان در خونه منتظر ایستادن

آپلود عکس رایگان و دائمی

زینب باز خودش رو لوس می کنه و مثل عقب مونده ها خودش رو می ندازه بغل کوزه ی که کوزه ی هم متعجب می شه. جمره فقط یک گوشه می ایسته و اونها رو نگاه می کنه

آپلود عکس رایگان و دائمی

کوزه ی و علی از جریان قبر چیزی به کسی نمی گن و می گن پول فرهادو پس دادیم اتفاقی نیوفتاد که سامی باور نکرد و گفت شما یه چیز رو دارید پنهون می کنید

گونه ی میاد ولی کسی محلش نمی گذاره. میره داخل و به پدرش می که 9 ژوئن عروسی منه همه خیلی اروم بهش تبریک می گن و پدرش می گه که وظیفه است و می اییم

آپلود عکس رایگان و دائمی

گونه ی ناراحت می شه و میره هندان دنبالش میره اما گونه ی می گه که من تنها هستم همه پیش کوزه ی هستن علی اش جمره اش زینبش حتی تو مادر

آپلود عکس رایگان و دائمی

آپلود عکس رایگان و دائمی

جمره که از چسبیدن های زینب به کوزه ی حسابی به تنگ اومده می گه من می خوام برم و نمی ذاره کوزه ی برسونتش . تو راه گونه ی با ماشین کنار پای جمره می ایسته و می گه تو به من پشت نکن جمره. جمره می گه تو خودت باعث می شی که تنها بمونی مثلا امروز با سامر تزکان کسی که با زن داداشت دوست بوده دست دادی و قرار داد بستی. گونه ی قسم می خوره که من نمی دونستم

آپلود عکس رایگان و دائمی



گلتن واسه جمره یه گوشی خرید

آپلود عکس رایگان و دائمی

گونی می ره سر باریش کلی داد و بیداد می کنه که به چه حقی با سامر قرار داد بسته بانو هم می ره به مادرش می گه و مادرش هم باریش رو سرزنش می کنه و میگه من خودم تصمیم می گیرم. می دونم چکار کنم. خودم اون شرکت سامر رو بررسی می کنم

آپلود عکس رایگان و دائمی

مادر گونه ی زنگ می زنه که خانواده بانو رو دعوت به شام کنه. مادر بانو با کلی ناز قبول می کنه و وقتی تلفن رو قطع می کنه می گه مادر گونه ی کم مونده از خوشحالی عربی برقصه گاهی به باریش حق می دم فاصله ما با این خانواده زیاده بانو امیدوارم تا اخر عمر عشق کورت کنه که چیزهایی که ما می بینیم رو تو نبینی

دمت دوست علی که باهاش قرار داشت و علی دنبال کوزه ی رفته بود پشت در مونده و کلید ساز اورده و قفل رو در اورده همسایه ها به صاحب خانه علی زنگ زدند و گفتند که اون لاته از ساختمون بیرونش کنید
خلاصه قسمت 75

گلتن به همراه حسین اقا به نمایشگاه می ره و زینب دوستاشو به خونش دعوت می کنه.

سیمای به فرهاد میگه بهتر زودتر از کوزی جدا شم و برم دنبال زندگیم دیگه خانوادمم طردم کردن بهتره برم خارج اونجا یه زندگی تازه رو شروع کنم فرهاد گفت یادت رفت بهت گفتم از این ببعد فقط مرگ می تونه ما رو از هم جدا کنه؟ تا وقتی من بخوام پیش من می مونی.

فرهاد گفت اگه کوزی به خاطر داداشش بدون هیچ تردیدی می تونه بره زندان پس وقتی زجر می کشه که داداشش ضرر ببینه. سیمای هم گفت اگه خانواده بانو جریان تصادف رو بدونن قیامت به پا میشه چون اونا گونی رو نمی خوان اگه بفهمن حتما جلوی ازدواجشون رو می گیرن و گونی شکست می خوره

ونوس نامزد باریش به دیدن گونه ی میره و میگه بیماری بانو جدیه و چند سال پیش نزدیک بود کاخ پدر مادرش رو آتیش بزنه و اونها خیلی چیزها رو از تو پنهان کردن. توضیح بیشتری هم نداد و گفت سعی کن بقیش رو از بانو بپرسی

آپلود عکس رایگان و دائمی

جمره جلوی آینه به خودش می گه تو دیگه باید عادت کنی که تا اخر عمر اونها رو با هم ببینی و صدات در نیاد شاید هم یک روز به کوزه ی بگی چی دو دلته

آپلود عکس رایگان و دائمی

زینب و کوزه ی داخل اشپزخونه به هم کمک می کنن و زینب هم کلی کوزه ی رو می بوسه و بهش عزیزم عزیزم می گه و حال جمره گرفته میشه.

آپلود عکس رایگان و دائمی

علی با دوستش دمت میان سر شام زینب هی می پره کوزه ی رو می بوسه . جمره حسابی عصبیه که دمت از جمره می پرسه تو دوست پسر نداری تو اون شرکت به اون بزرگی کسی نیست؟ جمره از لجش می گه اتفاقات چند نفر هستند فقط صد در صد نشده لیوان در دستان کوزه ی خشک می شه و حسابی حالش گرفته می شه

آپلود عکس رایگان و دائمی

آپلود عکس رایگان و دائمی

سیمای به همراه فرهاد به دیدن والدین پسری می رن که تو تصادف مرده بود و می گن تصادف کار گونه ی بوده و پدر و مادر پسر شکایت می کنن

آپلود عکس رایگان و دائمی

مادر کوزه ی داره برای مهمانی شام خانواده بانو اماده می شه کوزه ی دارد برای خودش ماکارا درست می کنه و می فروشه و
اسمش را گذاشته ماکارای شخصی

آپلود عکس رایگان و دائمی

گونه ی می فهمه و می گه من اجازه نمی دم اگر ادامه بدی ازت شکایت می کنم

آپلود عکس رایگان و دائمی

کوزه ی نمی خواد شب مهمانی بره اما لباسش کثیف شده به علی می گه تو برو تو برام لباس بیار. یه ماشین پلیس می رسه و اونها با حکم جلب گونه به اتهام تصادف امده اند و گونه ی رو جلوی خانواده بانو می برن. گونه ی به کوزه ی چپ چپ نگاه می کنه...

آپلود عکس رایگان و دائمی

آپلود عکس رایگان و دائمی

آپلود عکس رایگان و دائمی

آپلود عکس رایگان و دائمی

آپلود عکس رایگان و دائمی
سلام و درود به همه شما دوستان گرامی
من تازه با شما آشنا شدم و خیلی خوشحالم میتونم قسمت به قسمت سریال کوزی گونی رو دنبال کنم راستش چند وقتیه که کانالهای ماهواره رو پارازیت می اندازن ....... ولی خوشحالم که از این طریق میتونم سریالو دنبال کنم . ازتون مچکرم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792