برادر شوهرم تازه ازدواج کرده، با یه دختر خوب، باسر زبون و خوش اندام، برادرشوهرمم پسر خوب، خوش تیپ، خوش اخلاق و باحالیه، دوتاشون خیلی باحالن، دوست دارم رابطشونو همش شوخی و خنده و سر به سر گذاشتن و اینا...
ولی شوهر من اصلا اینجوری نیست، شوخی کنی بهش برمیخوره فکر میکنه مسخرش کردی یا شخصیتشو خورد کردی، یکم بدفهمه از مسائل همیشه یه جور دیگه برداشت میکنه اونجوری که اصلا منظورت نبوده و این هی باعث اختلاف بینمون میشد، بعدش کم کم هی باعث شد زیاد باهاش شوخی و بحث و صحبت نکنم و هی رابطمون بی مزه تر و کمرنگ تر شد.
مثلا اگه جایی باهاش مشورت نکنم میگه منو آدم حساب نکردی، مشورت کنم میگه هرجور خودت میدونی اصرار کنم که خوب توهم نظرتو بگو، میگه میخوای من نظر بدم که اگه بعدا بد شد گردن من بندازی.
کلا اصلا حرف همو نمیفهمین
نمیدونم حسادته یا غبطه ولی دلم برای خودم میسوزه وقتی اونارو میبینم که خداروشکر انقدر اخلاقاشون باهم جوره، کاشکی ماهم مثل اونا یه مدت نامزدی و آشنایی داشتیم...
(همشو تو پست اول گذاشتم) یکی یه چی بگه لطفا