وقتی بهش گفتم از خوشحالی گریه کرد. من بغل کرد و بلند هق هق گریه. اخه بعد 8 سال انتظار و دوبار ای وی اف ناموفق طبیعی باردار شدم. البته قسمتمون نبود و 4 ماهه سقط شد. من هنوز منتظرم اول لحظه تکرار بشه
خدایا هزاران هزار سپاس بی پایان بابت هزاران هزار نعمت بی پایانت .خدایا شکرت که هر روز به مادر شدنم نزدیک و نزدیک تر می شوم.
الانم هی میگه پسره میگم از کجا میدونی میگه نه پسره تازه چند روز پیش رفته یه دست لباس بیست تیکه اونم آاااابی خریده به قول خوش برا پسرش.حالا دختر شه لباس آبی😝