آه از غمی که تازه شود باغمی دیگر 😭😭😭 خدایا صبر بده به ما زمانی که لا نعلم الا خیرا دیگر رو با بغض و گریه میشنویم،زمانی که دیگر ابراهیمی پشت سر نیست😭 تعریف میکنه ،میگه رفتم سر قبر دیدم هی داره با خودش میگه مادر کاش به جای تو من رو میزدن و گریه میکرد،مادره دیگه.....(مادر شهید آرمان علی وردی)
حالا اولش جالبه خوب بنظر میان بعدن همچین دم در میارن که نگوووو
ما توی دانشگاه یک اکیپ هستیم ده پونزده نفره دختر و پسر باهم درس بخونیم تفریح همه چی باهم هستیم دوبار تا حالا شده برام خواستگار اومده فهمیده این اقا هر دوبار اومده بهم پیام داده لطفا قبول نکن