من نمونه اش رو دیدم ک میگم
شوهر عمم کار نمی کرد
هی میگفت این ترم دانشگام تموم میشه
ترم بعد تموم میشه
تو خونه میخوابید سیگار میکشید
عمم مجبور بود قلاب بافی میکرد خرج خونه رو در میاورد
برای پسرش که دو سه سالش بود نمی تونست ی بستنی بخره
الان بازم عمم داره کار میکنه ارایشگاه داره خونه ماشین خریده پسرش دانشگاه رفته
بهم میگفت ی بستنی کیم رو 4 قسمت میکردم هر روز فقط ی قسمت رو میدادم پسرم میخورد
خیلی چیزا پسرم خواست گریه کرد نشد بخرم
خیلی روزها نشد غذا بخوریم
به پای کی باید بمونه دوستم ؟